اعتراف به شکست در شیطانسازی علیه مجاهدین
Jun 10, 2020 ·
8m 39s
Download and listen anywhere
Download your favorite episodes and enjoy them, wherever you are! Sign up or log in now to access offline listening.
Description
رژیم آخوندی طی ۴دهه تلاش بیوقفه با سماجتی حیرتآور برای ممانعت از مطرح شدن نام مجاهدین در جامعه، خاصه نسل جوان و بالنده، هر چه در توان داشت بهکار بست؛ از سرکوب و حذف فیزیکی در زندانها و میادین تیرباران تا اعمال سانسور بیشکاف و قلب حقایق تاریخی و هر آنچه نام و خاطرهٔ آنان را از حافظه تاریخ محو کند، دریغ نورزید. اما سرانجام نتیجهٔ معکوس این تلاشهای پرهزینه و البته مذبوحانه، شکست را به آخوندهای حاکم دیکته کرد و فهماند که ریشههای عمیق مجاهدین در درون جامعهٔ ایران انکارکردنی نیست و هر جا که مجال یابد سر برخواهد آورد. تکوین و گسترش کمی و کیفی کانونهای شورشی و آه و فغان یومیهٔ رژیم از فعالیتهای آنها گواه روشن این حقیقت است.
چرا آخوندها سوئیچ عوض کردهاند؟
اکنون این واقعیت سرسخت آخوندها را بر آن داشته که دنده عوض کرده و چاره را در این ببینند که با پذیرش ریسک بیشتر بهطور شبانهروزی و هیستریک به شیطانسازی و مخدوش کردن چهرهٔ مجاهدین دست بیازند. با این تفاوت که از فرط درماندگی در برابر مجاهدین به ناچار قیمت را از رأس نظام میپردازند؛ بهنحوی که روزی نیست که سردمداران نظام به صحنه نیایند و در ذم مجاهدین و لزوم دوری جستن جوانان از آنها داد سخن سر ندهند و از مقبولیت بیسابقه آنها در میان نسل جوان عمامه بر زمین نکوبند.
بهعنوان نمونه خامنهای از فرط عصبانیت نسبت به محبوبیت مجاهدین در بین جوانان ناچار شد بار دیگر شخصاً به مزدورانش رهنمود بدهد که در این زمینه بههوش باشند:
«ما در اوایل انقلاب جوانهای مسلمانی داشتیم ... که جذب گروههای التقاطی شدند. . ... جبههٔ انقلاب را گسترش بدهید، یارگیری کنید. . البته منظورم جذب منافق نیست».(سایت خامنهای-۲۸ اردیبهشت ۹۹)
آخوند رئیس بهعنوان سرجلاد قوه قضاییه نیز غیظ و کین خود نسبت به مجاهدین را اینچنین بروز داد:
«خوب اینها را نباید بهشان مجال داد. امام تا زمانی که بهقول خودشان کوچکترین احتمالی میدادند که اینها بازگشت کنند و اینها بیایند به دامن ملت، نسبت به اینها در واقع لطف داشتند... انصافاً آنچه که در رابطه با مبارزه با منافقین انجام دادند، همهاش در جهت ایجاد امنیت برای مردم و برای جامعه بود».(تلویزیون رژیم. ۱۴خرداد ۹۹)
خشم رژیم از بیفایدگی تبلیغات بر علیه مجاهدین
در اهمیت پیشگیری از اقبال روزافزون مجاهدین در جامعه برای رژیم همین بس که افزون بر مقامات رسمی سایر مهرههای مغضوب و حتی مردگان سیاسی نیز بهفرموده سر از گور برآورده و به پروژهٔ شیطانسازی رژیم ملحق شدهاند.
صرفنظر از فعالیتهای مخفیانه، اقدامات آشکار مانند صرف هزینههای میلیاردی از جیب مردم برای ساخت دهها حلقه سریال تلویزیونی و فیلم سینمایی و نمایش ۲۴ساعتهٔ آنها، نشر میلیونها نسخه جزوه و مجله و هفتهنامه و ماهنامه، چاپ صدها جلد کتاب گوناگون، ترتیب دادن مصاحبههای از پیش طراحیشدهٔ تلویزیونی و مطبوعاتی و پخش تبلیغات هیستریک بر علیه اعضاء و رهبری مجاهدین تنها گوشهیی و مشتی از خروار تشبثات رژیم بهحساب میآید.
از آنجا که شیطانسازیهای رژیم بر هیچ پایه و اساس واقعی استوار نیست، افتضاح آن هراز گاهی از جایی بیرون میزند و از قضا دروغ دغل آن برملا شده و رژیم را بیشتر رسوا میکند بهطوری که قادر به کنترل خشم خود نیستند و عوامل خودی را شلاقکش میکنند.
برو قسط آخرت را از قرارگاه اشرف بگیر!
تازهترین این افتضاحات اظهارات فیلمساز بسیجی جلیل سامان است که بهوضوح بر بطلان تشبثات رژیم دلالت میکند و از قضا نشان میدهد که چگونه فیلمهای ساخته و پرداخته شده بر علیه مجاهدین نتیجهٔ عکس داده است.
روزنامهٔ حکومتی اعتماد (۱۸ خرداد۹۹) بهنقل از این فیلمساز مزدور نوشته است:
«من هست و نیستم را صرف مبارزه با منافقین کردم، ولی با کمال ناباوری یکی از مدیران بزرگوار به تهیهکننده «نفس» گفت برو قسط آخرت را از قرارگاه اشرف بگیر!»
این رسانه در ادامه بهنقل از این فیلمساز کذایی افزوده:
«میگویند سامان همیشه از دنده چپ بلند میشود! خیلی باید احمق باشم که طرفدار چپ و راست باشم»
از قرار معلوم نتایج معکوس فیلمسازیها و سریالسازیهای پرهزینه تلویزیونی خامنهای علیه مجاهدین چنان بالا گرفته که فیلمساز مزدور بسیجی ولایت بهخاطر تأثیرات مثبتی که این فیلمها به نفع مجاهدین در میان مردم گذاشته، به نفوذی بودن متهم شده و
از دریافت کامل مزدش محروم گشته چندان که قسم و آیه میخورد «طرفدار چپ و راست» نیست بلکه کماکان همان بسیجی مزدوری است که بهفرموده فیلمی بر علیه مجاهدین ساخته است. حال اینکه الماس بیبدیل مجاهدین از فرط درخشندگی از لابلای همان نمایشات فریبکارانه نیز بیرون میزند و ارزشهای انسانی نهفته در درون این گنجینهٔ ملی و میهنی رخ مینماید و بر بینندگان تأثیر مثبت میگذارد، دیگر تقصیر این مزدور حقیر نیست!
رویارویی دو اندیشه
اکنون دیگر کسی شک ندارد که رویارویی مجاهدین با رژیم آخوندی فراتر از یک تضاد سیاسی، ناشی از تضادی ماهوی و ایدئولوژیک است. این مخاصمهای است برخاسته از دو نظام ارزشی رو در روی یکدیگر! یکی بنا شده بر آزادی و اختیار و ارزشهای انسانی و دیگری متکی بر سرکوب و اسارت و تسلیم و اطاعت انسان از سر اجبار! بر این اساس رژیم «بود» خود را در «نابودی» مجاهدین میبیند و در ورای آنچه بر علیه مجاهدین انجام میدهد همین منطق نهفته است. اما پایندگی دیرینه و سرفرازانهٔ مجاهدین و اصرار هیستریک نظام ارتجاعی آخوندی بر حذف و نابودی آنها خود گویاترین دلیل بر تمیز حق و باطل در میهن ماست. این حقیقتی است که نظام ولایت را هم به ناگزیر مجبور به تغییر تاکتیک کرده است.
چرا آخوندها سوئیچ عوض کردهاند؟
اکنون این واقعیت سرسخت آخوندها را بر آن داشته که دنده عوض کرده و چاره را در این ببینند که با پذیرش ریسک بیشتر بهطور شبانهروزی و هیستریک به شیطانسازی و مخدوش کردن چهرهٔ مجاهدین دست بیازند. با این تفاوت که از فرط درماندگی در برابر مجاهدین به ناچار قیمت را از رأس نظام میپردازند؛ بهنحوی که روزی نیست که سردمداران نظام به صحنه نیایند و در ذم مجاهدین و لزوم دوری جستن جوانان از آنها داد سخن سر ندهند و از مقبولیت بیسابقه آنها در میان نسل جوان عمامه بر زمین نکوبند.
بهعنوان نمونه خامنهای از فرط عصبانیت نسبت به محبوبیت مجاهدین در بین جوانان ناچار شد بار دیگر شخصاً به مزدورانش رهنمود بدهد که در این زمینه بههوش باشند:
«ما در اوایل انقلاب جوانهای مسلمانی داشتیم ... که جذب گروههای التقاطی شدند. . ... جبههٔ انقلاب را گسترش بدهید، یارگیری کنید. . البته منظورم جذب منافق نیست».(سایت خامنهای-۲۸ اردیبهشت ۹۹)
آخوند رئیس بهعنوان سرجلاد قوه قضاییه نیز غیظ و کین خود نسبت به مجاهدین را اینچنین بروز داد:
«خوب اینها را نباید بهشان مجال داد. امام تا زمانی که بهقول خودشان کوچکترین احتمالی میدادند که اینها بازگشت کنند و اینها بیایند به دامن ملت، نسبت به اینها در واقع لطف داشتند... انصافاً آنچه که در رابطه با مبارزه با منافقین انجام دادند، همهاش در جهت ایجاد امنیت برای مردم و برای جامعه بود».(تلویزیون رژیم. ۱۴خرداد ۹۹)
خشم رژیم از بیفایدگی تبلیغات بر علیه مجاهدین
در اهمیت پیشگیری از اقبال روزافزون مجاهدین در جامعه برای رژیم همین بس که افزون بر مقامات رسمی سایر مهرههای مغضوب و حتی مردگان سیاسی نیز بهفرموده سر از گور برآورده و به پروژهٔ شیطانسازی رژیم ملحق شدهاند.
صرفنظر از فعالیتهای مخفیانه، اقدامات آشکار مانند صرف هزینههای میلیاردی از جیب مردم برای ساخت دهها حلقه سریال تلویزیونی و فیلم سینمایی و نمایش ۲۴ساعتهٔ آنها، نشر میلیونها نسخه جزوه و مجله و هفتهنامه و ماهنامه، چاپ صدها جلد کتاب گوناگون، ترتیب دادن مصاحبههای از پیش طراحیشدهٔ تلویزیونی و مطبوعاتی و پخش تبلیغات هیستریک بر علیه اعضاء و رهبری مجاهدین تنها گوشهیی و مشتی از خروار تشبثات رژیم بهحساب میآید.
از آنجا که شیطانسازیهای رژیم بر هیچ پایه و اساس واقعی استوار نیست، افتضاح آن هراز گاهی از جایی بیرون میزند و از قضا دروغ دغل آن برملا شده و رژیم را بیشتر رسوا میکند بهطوری که قادر به کنترل خشم خود نیستند و عوامل خودی را شلاقکش میکنند.
برو قسط آخرت را از قرارگاه اشرف بگیر!
تازهترین این افتضاحات اظهارات فیلمساز بسیجی جلیل سامان است که بهوضوح بر بطلان تشبثات رژیم دلالت میکند و از قضا نشان میدهد که چگونه فیلمهای ساخته و پرداخته شده بر علیه مجاهدین نتیجهٔ عکس داده است.
روزنامهٔ حکومتی اعتماد (۱۸ خرداد۹۹) بهنقل از این فیلمساز مزدور نوشته است:
«من هست و نیستم را صرف مبارزه با منافقین کردم، ولی با کمال ناباوری یکی از مدیران بزرگوار به تهیهکننده «نفس» گفت برو قسط آخرت را از قرارگاه اشرف بگیر!»
این رسانه در ادامه بهنقل از این فیلمساز کذایی افزوده:
«میگویند سامان همیشه از دنده چپ بلند میشود! خیلی باید احمق باشم که طرفدار چپ و راست باشم»
از قرار معلوم نتایج معکوس فیلمسازیها و سریالسازیهای پرهزینه تلویزیونی خامنهای علیه مجاهدین چنان بالا گرفته که فیلمساز مزدور بسیجی ولایت بهخاطر تأثیرات مثبتی که این فیلمها به نفع مجاهدین در میان مردم گذاشته، به نفوذی بودن متهم شده و
از دریافت کامل مزدش محروم گشته چندان که قسم و آیه میخورد «طرفدار چپ و راست» نیست بلکه کماکان همان بسیجی مزدوری است که بهفرموده فیلمی بر علیه مجاهدین ساخته است. حال اینکه الماس بیبدیل مجاهدین از فرط درخشندگی از لابلای همان نمایشات فریبکارانه نیز بیرون میزند و ارزشهای انسانی نهفته در درون این گنجینهٔ ملی و میهنی رخ مینماید و بر بینندگان تأثیر مثبت میگذارد، دیگر تقصیر این مزدور حقیر نیست!
رویارویی دو اندیشه
اکنون دیگر کسی شک ندارد که رویارویی مجاهدین با رژیم آخوندی فراتر از یک تضاد سیاسی، ناشی از تضادی ماهوی و ایدئولوژیک است. این مخاصمهای است برخاسته از دو نظام ارزشی رو در روی یکدیگر! یکی بنا شده بر آزادی و اختیار و ارزشهای انسانی و دیگری متکی بر سرکوب و اسارت و تسلیم و اطاعت انسان از سر اجبار! بر این اساس رژیم «بود» خود را در «نابودی» مجاهدین میبیند و در ورای آنچه بر علیه مجاهدین انجام میدهد همین منطق نهفته است. اما پایندگی دیرینه و سرفرازانهٔ مجاهدین و اصرار هیستریک نظام ارتجاعی آخوندی بر حذف و نابودی آنها خود گویاترین دلیل بر تمیز حق و باطل در میهن ماست. این حقیقتی است که نظام ولایت را هم به ناگزیر مجبور به تغییر تاکتیک کرده است.
Information
Author | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organization | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Website | - |
Tags |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company
Comments