اعتراف ناگزیر به فاجعهٔ بزرگ در پیش
May 5, 2020 ·
12m 5s
Download and listen anywhere
Download your favorite episodes and enjoy them, wherever you are! Sign up or log in now to access offline listening.
Description
این روزها شاهد طرح بسیاری اظهارات در رسانههای حکومتی هستیم. گاه ممکن است دچار اعجاب شویم که چه اتفاقی افتاده است که برخی از مواضع و گفتارهای مقاومت ایران البته بهصورتی رقیق و چند بار عبور کرده از فیلتر و با ادبیاتی متفاوت در رسانههای مورد اعتماد دیکتاتور درج میشود. ممکن این سؤال پیش آید که چرا خامنهای و دستگاه اطلاعاتی حکومت اجازه میدهد اینگونه اظهارات در رسانههایی که ممهور به مهر دولتی است منعکس شود.
کپیبرداری از مواضع مقاومت
آنچه واضح است، نباید خام شد. این موضوع بیانگر آن است که مواضع و گفتمان مقاومت در جامعهٔ ملتهب و جویای تغییر ایران بازتاب دارد. حاکمیت برای مقابله با آثار این مواضع و کاستن از رادیکالیسم آن، چارهای جز آن ندارد که بخشی از آن را منعکس و در صورت امکان مصادره نماید.
جدیدترین نمونهٔ آن گفتگوی قاسم شعله سعدی، وکیل، حقوقدان و نمایندهٔ سابق مجلس ارتجاع با سایت حکومتی مستقل آنلاین (۱۵اردیبهشت ۹۹) است.
او با گفتن جملاتی مانند «وضع بسیار بد است»و «وضع آیندهٔ ما بسیار تأسفبار است». از وضعیت شکنندهٔ نظام ولایت فقیه و ادعای پوشالی ابر قدرت شدن آن پرده برمیدارد. این در عینحال اذعان به استعداد جامعهٔ به ستوه آمدهٔ ایران برای انفجاری بزرگ است.
«این مسائل و آثار روانی و جامعه شناختی طوریست که میتواند این کشوری را که از قبل هم بهدلیل سیاستهای غلطی که ما اعمال کردیم دچار فروپاشی اخلاقی شده بودند، به فاجعه سوق بدهد. لذا فقط میشود خبر از فاجعهیی بزرگ داد».
چنین اظهاراتی علاوه بر جا باز کردن مواضع انقلابی مقاومت در جامعه، بیانگر شکنندگی نظام و آبروباختگی و به محاق رفتن جباریت خامنهای، بهعنوان فرعون عمامهدار است.
باز طرح پنهانکاری و کتمان کرونا از سوی فاشیسم دینی
نکتهٔ قابل توجه اینکه قاسم شعله سعدی در جایی از این مصاحبه میگوید:
«خیلی کشورها از ابتدا واقعیت را به شهروندانشان گفتند. اولین کاری که دولت ایران کرده پنهانکاری و کتمان یک واقعیت تلخ و خطرناک بوده که جان شهروندان را به خطر انداخته و جان شهروندان بسیاری را گرفته است».
او در ادامه با استناد به اظهارات وزیر سابق بهداشت، قاضیزاده هاشمی، میگوید که از اوایل دیماه و بلکه از اواخر آذر مقامات ارشد نظام از جمله حسن روحانی از ورود ویروس کرونا به کشور مطلع بودهاند. همچنین تصریح میکند که قدر متیقن این است که مقامات نظام حداقل ۳روز قبل از انتخابات از وجود این ویروس خطرناک باخبر بودهاند اما با اینحال حکم به برگزاری نمایش انتخابات دادند.
صحه گذاشتن بر جنایت علیه بشریت
«پنهانکاری و کتمان واقعیت»، ترمی است که نخستین بار مقاومت ایران آن را در بارهٔ رویکرد جرمآمیز دیکتاتوری آخوندی نسبت به پاندومی کرونا به کار برد؛ و باز این مقاومت بود که نخستین بار در خلال اظهارات رحمانی فضلی از این موضوع پرده برداشت که وزارت کشور ارتجاع، با علم بهوجود ویروس نمایش انتخابات را کنسل نکرد.
رحمانی فضلی در تاریخ ۴اسفند ۹۸ در پاسخ به یک خبرنگار که سؤال کرد چرا با وجود ورود کرونا به ایران انتخابات به تعویق نیفتاد؟ گفت:
«برخیها توصیه داشتند که انتخابات را عقب بندازیم. در مورد شهر قم اصرار داشتند انتخابات را در این شهر به تعویق بیاندازیم، ولی من بهعنوان مسئول انتخابات هیچکدام از اینها را نپذیرفتم بهدلیل اینکه تقویم انتخاباتی ما بهگونهیی است که در این موعدی که گفته شده، باید برگزار شود؛ وگرنه تشکیل مجلس بعدی به تعویق میافتاد که خلاف قانون است».
اطلاعیهٔ شورای ملی مقاومت ایران به تاریخ ۱۰اسفند ۹۸ در این رابطه نوشت:
«این یک اعتراف آشکار به جنایت بزرگ علیه بشریت است. خامنهای و روحانی و دیگر سردمداران رژیم و سرکردگان پاسداران مسئولان اصلی شیوع بیرویه کرونا و جان باختن شمار کثیری از مردم ایران هستند. آنها باید بهخاطر جنایت علیه بشریت در برابر عدالت قرار گیرند».
دخیل بستن به کرونا از ترس قیام
در جایی از مصاحبه شعله سعدی به پاراگراف زیر برمیخوریم: «اگر دولت بخواهد مردم در خانههایشان بمانند وظیفهٔ منطقیاش این خواهد بود که آنها را تأمین کند و حکومت پولی برای چنین هزینههایی در خزانه ندارد. اینطور گفته میشود که اگر مردم چند ماه در منزل بمانند با وجود ورشکستگی دولت و ورشکستگی مردم، سی چهل میلیون گرسنه به خیابانها خواهند آمد. مگر ما میتوانیم مقابله کنیم؟
گویا نقل شده که دو، سه میلیون کشته میشوند، در عوض ۳۰میلیون به خیابان نمیآیند. ترس من این است که آن دوسه میلیون کشته شوند و آن ۳۰میلیون هم به خیابان بیایند خلاصه وضع بسیار بد است و الآن که دولت مردم را دعوت به کار کرده هم چندان کسب و کاری وجود ندارد».
این همان تصمیم شومی است که خامنهای و روحانی در تاریکخانهٔ اشباح برای به قربانگاه فرستادن مردم ایران اتخاذ کردند و بعدها به نام استراتژی مصونیت جمعی یا گلهای در رسانههای نظام منعکس شد.
شکایت از دستهٔ چاقو به چاقو!
اعلان جرم و طرح شکایت علیه رئیس جمهور ارتجاع و کابینهٔ او در شرایطی که مردم به جان آمدهٔ ایران در خیابانها مرگ خامنهای را میخروشند و صدای عدالتخواهی آنها با گلوله پاسخ داده میشود، حاکی از آن است که مواضع مقاومت ایران در جامعه جا باز کرده و باعث برانگیخته شدن افکار عمومی علیه حاکمیت ننگین و جنایتکار آخوندی شده است. بازتاب این خواستها به اشکال مختلف این روزها در رسانههای گوناگون حکومتی با گفتمان متفاوت مطرح میشود؛ اما سؤال این است که شکایت از رئیس جمهور ارتجاع و کابینهاش به کی و کدام مرجع؟
مجلس ارتجاع شریک جرم خامنهای و روحانی در تمامی تصمیمات مجرمانه علیه عالیترین مصالح مردم ایران است؛ همان مجلسی است که در قیام آبان ۹۸ با یک تشر خامنهای، حکم حکومتی را در مورد سرکوب جوانان بهپاخاسته تصویب کرد. در روزهای دست و پنجه نرم کردن مردم بیدفاع ایران با کرونا، تمام قامت در کنار خامنهای و روحانی ایستاد و بر سیاست مجرمانهٔ پنهانکاری و کتمان صحه گذاشت.
آن دادستان، دیوان عالی و دستگاه قضایی که شعلهسعدی از آنها میخواهد تا رأی به تخلف حسن روحانی از انجام وظایف قانونیاش بدهند خود قاتلان نخست و عاملان قساوت نهادینه شدهٔ نظام ولایت فقیه طی چهار دهه حاکمیت و مصدر شنیعترین نوع جنایت علیه بشریت هستند. ابراهیم رئیسی بهعنوان قاضیالقضات، قاتل ۳۰هزار زندانی در جریان کشتار تابستان ۶۷ است. کدام چاقو تا بهحال دستهٔ خود را بریده است. حسن روحانی و ابراهیم رئیسی دو چهرهٔ متفاوت حکومتی هستند که با هم برای حفظ نظام بهعنوان اوجب واجبات قسم خوردهاند.
«دادستان»! با کدام قانون قرار است رئیس جمهور ارتجاع را به محکمه بکشاند؟ آیا منظور همان قانونی است که خبرگان نظام آن را نوشته و به ولیفقیه سلطنت مادامالعمر داده است؟
اگر قرار است علیه این حکومت اعلان جرم شود، قبل از همه باید علی خامنهای را بهعنوان سلسله جنبان و مجرم شمارهٔ یک به محاکمه کشید. مدعیالعموم آن نه «دادستان همکاسه و مجری اوامر خامنهای» که مردم به جان آمدهٔ ایران هستند که با یک مقاومت دیرپا و یک کهکشان اسیر و شهید و سلسلهای از خیزشها و قیامها، خواهان به زیر کشیدن این نظام اهریمنی از صدر تا ذیل هستند.
در یککلام سخن از سرنگونی است نه رتوش یا اصلاح ریش و عمامهٔ نظام و باقی گذاشتن ریشه و جرثومه و مجرم اصلی.
کپیبرداری از مواضع مقاومت
آنچه واضح است، نباید خام شد. این موضوع بیانگر آن است که مواضع و گفتمان مقاومت در جامعهٔ ملتهب و جویای تغییر ایران بازتاب دارد. حاکمیت برای مقابله با آثار این مواضع و کاستن از رادیکالیسم آن، چارهای جز آن ندارد که بخشی از آن را منعکس و در صورت امکان مصادره نماید.
جدیدترین نمونهٔ آن گفتگوی قاسم شعله سعدی، وکیل، حقوقدان و نمایندهٔ سابق مجلس ارتجاع با سایت حکومتی مستقل آنلاین (۱۵اردیبهشت ۹۹) است.
او با گفتن جملاتی مانند «وضع بسیار بد است»و «وضع آیندهٔ ما بسیار تأسفبار است». از وضعیت شکنندهٔ نظام ولایت فقیه و ادعای پوشالی ابر قدرت شدن آن پرده برمیدارد. این در عینحال اذعان به استعداد جامعهٔ به ستوه آمدهٔ ایران برای انفجاری بزرگ است.
«این مسائل و آثار روانی و جامعه شناختی طوریست که میتواند این کشوری را که از قبل هم بهدلیل سیاستهای غلطی که ما اعمال کردیم دچار فروپاشی اخلاقی شده بودند، به فاجعه سوق بدهد. لذا فقط میشود خبر از فاجعهیی بزرگ داد».
چنین اظهاراتی علاوه بر جا باز کردن مواضع انقلابی مقاومت در جامعه، بیانگر شکنندگی نظام و آبروباختگی و به محاق رفتن جباریت خامنهای، بهعنوان فرعون عمامهدار است.
باز طرح پنهانکاری و کتمان کرونا از سوی فاشیسم دینی
نکتهٔ قابل توجه اینکه قاسم شعله سعدی در جایی از این مصاحبه میگوید:
«خیلی کشورها از ابتدا واقعیت را به شهروندانشان گفتند. اولین کاری که دولت ایران کرده پنهانکاری و کتمان یک واقعیت تلخ و خطرناک بوده که جان شهروندان را به خطر انداخته و جان شهروندان بسیاری را گرفته است».
او در ادامه با استناد به اظهارات وزیر سابق بهداشت، قاضیزاده هاشمی، میگوید که از اوایل دیماه و بلکه از اواخر آذر مقامات ارشد نظام از جمله حسن روحانی از ورود ویروس کرونا به کشور مطلع بودهاند. همچنین تصریح میکند که قدر متیقن این است که مقامات نظام حداقل ۳روز قبل از انتخابات از وجود این ویروس خطرناک باخبر بودهاند اما با اینحال حکم به برگزاری نمایش انتخابات دادند.
صحه گذاشتن بر جنایت علیه بشریت
«پنهانکاری و کتمان واقعیت»، ترمی است که نخستین بار مقاومت ایران آن را در بارهٔ رویکرد جرمآمیز دیکتاتوری آخوندی نسبت به پاندومی کرونا به کار برد؛ و باز این مقاومت بود که نخستین بار در خلال اظهارات رحمانی فضلی از این موضوع پرده برداشت که وزارت کشور ارتجاع، با علم بهوجود ویروس نمایش انتخابات را کنسل نکرد.
رحمانی فضلی در تاریخ ۴اسفند ۹۸ در پاسخ به یک خبرنگار که سؤال کرد چرا با وجود ورود کرونا به ایران انتخابات به تعویق نیفتاد؟ گفت:
«برخیها توصیه داشتند که انتخابات را عقب بندازیم. در مورد شهر قم اصرار داشتند انتخابات را در این شهر به تعویق بیاندازیم، ولی من بهعنوان مسئول انتخابات هیچکدام از اینها را نپذیرفتم بهدلیل اینکه تقویم انتخاباتی ما بهگونهیی است که در این موعدی که گفته شده، باید برگزار شود؛ وگرنه تشکیل مجلس بعدی به تعویق میافتاد که خلاف قانون است».
اطلاعیهٔ شورای ملی مقاومت ایران به تاریخ ۱۰اسفند ۹۸ در این رابطه نوشت:
«این یک اعتراف آشکار به جنایت بزرگ علیه بشریت است. خامنهای و روحانی و دیگر سردمداران رژیم و سرکردگان پاسداران مسئولان اصلی شیوع بیرویه کرونا و جان باختن شمار کثیری از مردم ایران هستند. آنها باید بهخاطر جنایت علیه بشریت در برابر عدالت قرار گیرند».
دخیل بستن به کرونا از ترس قیام
در جایی از مصاحبه شعله سعدی به پاراگراف زیر برمیخوریم: «اگر دولت بخواهد مردم در خانههایشان بمانند وظیفهٔ منطقیاش این خواهد بود که آنها را تأمین کند و حکومت پولی برای چنین هزینههایی در خزانه ندارد. اینطور گفته میشود که اگر مردم چند ماه در منزل بمانند با وجود ورشکستگی دولت و ورشکستگی مردم، سی چهل میلیون گرسنه به خیابانها خواهند آمد. مگر ما میتوانیم مقابله کنیم؟
گویا نقل شده که دو، سه میلیون کشته میشوند، در عوض ۳۰میلیون به خیابان نمیآیند. ترس من این است که آن دوسه میلیون کشته شوند و آن ۳۰میلیون هم به خیابان بیایند خلاصه وضع بسیار بد است و الآن که دولت مردم را دعوت به کار کرده هم چندان کسب و کاری وجود ندارد».
این همان تصمیم شومی است که خامنهای و روحانی در تاریکخانهٔ اشباح برای به قربانگاه فرستادن مردم ایران اتخاذ کردند و بعدها به نام استراتژی مصونیت جمعی یا گلهای در رسانههای نظام منعکس شد.
شکایت از دستهٔ چاقو به چاقو!
اعلان جرم و طرح شکایت علیه رئیس جمهور ارتجاع و کابینهٔ او در شرایطی که مردم به جان آمدهٔ ایران در خیابانها مرگ خامنهای را میخروشند و صدای عدالتخواهی آنها با گلوله پاسخ داده میشود، حاکی از آن است که مواضع مقاومت ایران در جامعه جا باز کرده و باعث برانگیخته شدن افکار عمومی علیه حاکمیت ننگین و جنایتکار آخوندی شده است. بازتاب این خواستها به اشکال مختلف این روزها در رسانههای گوناگون حکومتی با گفتمان متفاوت مطرح میشود؛ اما سؤال این است که شکایت از رئیس جمهور ارتجاع و کابینهاش به کی و کدام مرجع؟
مجلس ارتجاع شریک جرم خامنهای و روحانی در تمامی تصمیمات مجرمانه علیه عالیترین مصالح مردم ایران است؛ همان مجلسی است که در قیام آبان ۹۸ با یک تشر خامنهای، حکم حکومتی را در مورد سرکوب جوانان بهپاخاسته تصویب کرد. در روزهای دست و پنجه نرم کردن مردم بیدفاع ایران با کرونا، تمام قامت در کنار خامنهای و روحانی ایستاد و بر سیاست مجرمانهٔ پنهانکاری و کتمان صحه گذاشت.
آن دادستان، دیوان عالی و دستگاه قضایی که شعلهسعدی از آنها میخواهد تا رأی به تخلف حسن روحانی از انجام وظایف قانونیاش بدهند خود قاتلان نخست و عاملان قساوت نهادینه شدهٔ نظام ولایت فقیه طی چهار دهه حاکمیت و مصدر شنیعترین نوع جنایت علیه بشریت هستند. ابراهیم رئیسی بهعنوان قاضیالقضات، قاتل ۳۰هزار زندانی در جریان کشتار تابستان ۶۷ است. کدام چاقو تا بهحال دستهٔ خود را بریده است. حسن روحانی و ابراهیم رئیسی دو چهرهٔ متفاوت حکومتی هستند که با هم برای حفظ نظام بهعنوان اوجب واجبات قسم خوردهاند.
«دادستان»! با کدام قانون قرار است رئیس جمهور ارتجاع را به محکمه بکشاند؟ آیا منظور همان قانونی است که خبرگان نظام آن را نوشته و به ولیفقیه سلطنت مادامالعمر داده است؟
اگر قرار است علیه این حکومت اعلان جرم شود، قبل از همه باید علی خامنهای را بهعنوان سلسله جنبان و مجرم شمارهٔ یک به محاکمه کشید. مدعیالعموم آن نه «دادستان همکاسه و مجری اوامر خامنهای» که مردم به جان آمدهٔ ایران هستند که با یک مقاومت دیرپا و یک کهکشان اسیر و شهید و سلسلهای از خیزشها و قیامها، خواهان به زیر کشیدن این نظام اهریمنی از صدر تا ذیل هستند.
در یککلام سخن از سرنگونی است نه رتوش یا اصلاح ریش و عمامهٔ نظام و باقی گذاشتن ریشه و جرثومه و مجرم اصلی.
Information
Author | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organization | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Website | - |
Tags |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company
Comments