عاشورا فلسفه آزادی- گفتگو با برادر مجاهد محمد حیاتی- قسمت ششم
Sep 1, 2020 ·
25m 28s
Download and listen anywhere
Download your favorite episodes and enjoy them, wherever you are! Sign up or log in now to access offline listening.
Description
ورود به مکه و يك مبارزه افشاگرانهٌ وسيعدر مكه مردم بهاستقبالش شتافتند. حضرت حسين(ع) تا روزي كه از مكه بهطرف عراق حركت كرد، جمعاً 93روز در مكه اقامت داشت. حسين در مكه درميان مردم زندگي ميكرد و از درد و رنجي كه رژيم معاويه و يزيد بردل آنها گذارده بود، آگاهي مييافت. مسافرين از راه رسيده او را از اوضاع گوشههاي مختلف مملكت اسلامي مطلع ميساختند. مردم از وجود او خوشحال و او بهارشاد و راهنماييشان مشغول بود و بهاينترتيب يكجريان افشاگرانهٌ وسيع در مكه ايجاد شد، كه طبعاً كليهٌ قلمرو اسلامي را تحت تأثیر قرار میداد.توطئه یزید و اقدام ازطریق خویشاوندان امام حسین
یزید از این قاطعیت و مبارزه افشاگرانه مطلع و وحشت کرد و تلاش کرد که از طریق سران میانه بازها همچون ابن عباس پسرعموی امام حسین فریبکارانه از فامیل بازی خواست که مانع حرکت امام حسین شوند.وطی نامه ای به ابن عباس نوشت: تو اي آنكه پيشواي اهلبيت و بزرگ مردان شهر خويش هستي، حسين را ملاقات كن و او را از كوشش و پراكندگي و تشتت در ميان اين ملت و انگيزش خلق بهسوي فتنه بازدار..به او بگواگر دست بردارد هرچه بخواهد به او خواهم داد.
ابن عباس ضمن جواب به یزید گفت : باشد من از صلاحانديشي كوتاهي نخواهم كرد، تا اين پراكندگي ازميان برود و آتش آشوب خاموش گردد و خونهاي مردم ريخته نشود.یعنی در اندیشه این فرصت طلبان برپا کردن آشوب و خونریزی مردم ناشی از قیام امام حسین است مانند اصلاح طلبان قلابی و سازشکاران که عامل و مسبب جنایات رژیم خمینی را مبارزین و انقلابیون می دانند. دعوت مردم کوفه از امام حسین مقدمه جنگ بی امان
باانتشار خبر هجرت حسین به مکه مردم کوفه که از ظلم و ستم معاویه ویزید بستوه آمده بودند در خانهٌ سليمانبن صرد خزاعي گرد آمده و گفتند معاويهٌ ستمكار مرد و يزيد بهجاي او نشست.حسين(ع) از بيعت او خودداري كرده و بهمكه رفته است،
تمام كساني كه در مجلس حضور داشتند، گفتند همگي براي جهاد و كشته شدن در راه او آمادهايم و آنگاه نامهيي بهحضرت نوشتند و خواستار ورود او بهكوفه شدند.
امام حسین با مواجه شدن با چندهزارنامه ودعوت برای جنگ با ظلم یزید بهكوفيان جواب نوشت و آنگاه «مسلم» را بهنمايندگي بهاتفاق ۳ نماینده دیگر کوفه بهسوي كوفه فرستاد. که روز پنجم شوال وارد كوفه گرديدند. توطئه در بار یزیدنقشهچينان حزب اموي بهچارهجويي پرداختند و در اولين قدم «نعمان»، والي كوفه، را كه بهزعم ايشان شدت عمل لازم را نشان نميداد، بركنار و «عبيداللهبن زياد» را بهجاي او گماشتند. ابن زياد، در اولين سخنانش خطاب بهمردم، بهشيوهٌ معمول تمام دشمنان بشريت، قدرتنمايي نموده و گفت تازيانه و شمشير من خاص كساني است كه باامر من مخالفت كنند و عهد مرا بشكنند هركس فرمان مرا نبرد بايد از اين بيفرماني برجان خود بيمناك باشد.
درکوفه با لشکری که یزید فرستاده بود جنگ سختی بین نیروهای ابن زیاد و نیروهای مسلم درگرفت که سرانجام به شهادت بسیاری از یاران مسلم و دستگیری مسلم انجامید.
.مسلم که به اسارت عبیدالله در آمده بود خطاب به عبیدالله گفت: اي پسر زياد دروغ گفتي. معاويه مسلمين را پراكنده ساخت و پسرش يزيد نيز كار او را دنبال گرفت. فساد و فتنه را تو شروع كردي و پدرت «زياد» فتنه را تأسيس كرد و من اكنون آرزومندم كه بهدست بدترين مردم شربت شهادت بنوشمآنقدر غضبناك شد كه از بيچارگي فريادبرچسب واتهام زد و گفت:«اي فاسق تو از دين بيروني، و مسلم آرام و در كمال تسلط برخود، گفت: «مرا بهخوردن شراب متهم ميكني، خدا ميداند كه دروغ ميگويي و من چنان نيستم كه تو ميگويي و تو سزاوارتري بدانچه مرا متهم ميكني. تو كسي هستي كه بااهتمام تمام بهريختن خون مسلمانان همت ورزيدي و خونهايي را كه خداوند ريختنشان را حرام كرده بود، ريختي و با مردم، با ستم و سوءظن رفتار كردي و همهٌ آنها را بهچيزي نميشماري. همهٌ خونهايي كه بهريختنشان حريص بودي، ريختي و اين ناشي از ذات سفاك تست».
عبیدالله دستور قتل اورا داد و مسلم به شهادت رسید خبر شهادتش به امام حسین درمسیر مکه تا کربلا رسید.
ترک حج و خروج از مکه روز هشتم ذیحجه به نشانه شروع جنگی تمام عیار باحکومت یزید
امام حسین درادامه نقشه مسیرش درست در روز ۸ ذیحجه مکه را ترک کرد که خود بهترین پیام بود به همه کسانیکه از شهرهای مختلف برای زیارت به مکه آمده بودند.
امام حسین هنگام خروج از مکه طی سخنانی به آشکار ترین صورت هدفش از این هجرت را بیان کرد و گفت :
«سپاس و ستايش ويژهٌ پروردگار است. نيست قدرتي برتر از قدرت او و جز خواست خدا نيست و درود خداوند بر پيامبر.
مرگ چون گردنبندي برگردن فرزند آدم است، همچون گردنبند زنان جوان، چقدر بهديدار گذشتگان خود مشتاقم، همچون اشتياق يعقوب بهديدار يوسف. براي من كشتنگاهي درنظر گرفته شده و من بهآن خواهم رسيد. گويا ميبينم كه گرگان گرسنه بندبند مرا پاره ميكنند .
اينك كسي كه در "راه" ما "جان خود را فدا كند" و در راه "ملاقات خدا" (لقاءالله) جان خود را فدا ميكند بايد با ما حركت كند و من بهخواست خدا، بامدادان حركت خواهم كرد».
امام حسین نمیخواست در مکه به دست مزدوران یزید کشته شود او میخواست مسیر عاشوراگونه ای که الگوی تاریخ باشد رامحقق سازد
پساز طي مسافتي از راه، بين مكه و كوفه، در منزل «تنعيم» كارواني كه اشياي نفيسي را ازجانب حاكم يمن براي يزيد حمل مينمود، پديدار شد. امام(ع) كاروان و «مال» آنرا توقيف و شتربانان را مخير نمود كه يا بهجانب عراق بيايند يا كرايههاي خود را گرفته برگردند و آنگاه مال را بهنفع مسلمين ضبط كرد.
اين عمل تهاجمي، بهنشانهٌ جنگ كامل با حكومتي بود كه امام(ع) مخالفت با آن را بههرگونه كه ممكن بود، ضروری ميشمرد.
آغاز تصفیه
گرچه امام حسین قبل از خروج ازمکه با صراحت مسیری را که نیازمند فدای حداکثر است به همراهانش گفته بود اما در درمسیر مکه تا کربلا مستمر تلاش میکرد تا صفوف نیروهایش را تصفیه کند تا فقط کسانی بااوبیایند که آگاهانه و آزادانه شهادت را پذیراشده باشند.
در طول مسیر در ایستگاه «ثعلبيه» امام از شهادت «مسلم» و «هاني» آگاه شدو همراهان را از شهادت مسلم و هاني و اوضاع كوفه باخبر ساخت و گفت «دست از ياري ما برداشتند». اكنون عهد خويش را از گردن شما برميدارم تا هركه ميخواهد بيمانعي برودو برخي دست از همراهي امام(ع) برداشتند
در ایستگاه «ذيحسم» امام(ع)سخنان كوتاهي ايراد نمود و صريحتر از آنچه كه تاكنون گفته، انگيزهٌ قيام خود را بيان كرد و آمادگي خود را براي شهادت اعلام داشت:
كار ما بدينجا كشيده است كه ميبينيد. قيافهٌ دنيا دگرگون شده و بيمهري آغاز كرده و نيكي آن روبهزوال است و نيرنگهايش امتداد دارد. با شتاب ميگذرد و جز اندكي از آن باقي نمانده است، مانند تهماندهيي در ظرف خوراك و نوشيدني. دنياي امروز مانند چراگاهي است كه جز گياه زيانبخش و بيماركننده در آن چيزي نميرويد. مگر نميبينيد كه بهحق عمل نميشود و از باطل نهي نميگردد (در چنين وضعي) بايد كه مرد با ايمان حقيقتاً آرزومند مرگ و ملاقات خدا باشد. پس همانا كه من مرگ را جز سعادت نميبينم و زندگي با ظالمين را جز خواري و ذلت نميدانم.
سرانجام کاروان امام حسین به کربلا نزدیک میشود و در آنجا متوقف و جایی که عاشورای حسینی محقق میشود.
یزید از این قاطعیت و مبارزه افشاگرانه مطلع و وحشت کرد و تلاش کرد که از طریق سران میانه بازها همچون ابن عباس پسرعموی امام حسین فریبکارانه از فامیل بازی خواست که مانع حرکت امام حسین شوند.وطی نامه ای به ابن عباس نوشت: تو اي آنكه پيشواي اهلبيت و بزرگ مردان شهر خويش هستي، حسين را ملاقات كن و او را از كوشش و پراكندگي و تشتت در ميان اين ملت و انگيزش خلق بهسوي فتنه بازدار..به او بگواگر دست بردارد هرچه بخواهد به او خواهم داد.
ابن عباس ضمن جواب به یزید گفت : باشد من از صلاحانديشي كوتاهي نخواهم كرد، تا اين پراكندگي ازميان برود و آتش آشوب خاموش گردد و خونهاي مردم ريخته نشود.یعنی در اندیشه این فرصت طلبان برپا کردن آشوب و خونریزی مردم ناشی از قیام امام حسین است مانند اصلاح طلبان قلابی و سازشکاران که عامل و مسبب جنایات رژیم خمینی را مبارزین و انقلابیون می دانند. دعوت مردم کوفه از امام حسین مقدمه جنگ بی امان
باانتشار خبر هجرت حسین به مکه مردم کوفه که از ظلم و ستم معاویه ویزید بستوه آمده بودند در خانهٌ سليمانبن صرد خزاعي گرد آمده و گفتند معاويهٌ ستمكار مرد و يزيد بهجاي او نشست.حسين(ع) از بيعت او خودداري كرده و بهمكه رفته است،
تمام كساني كه در مجلس حضور داشتند، گفتند همگي براي جهاد و كشته شدن در راه او آمادهايم و آنگاه نامهيي بهحضرت نوشتند و خواستار ورود او بهكوفه شدند.
امام حسین با مواجه شدن با چندهزارنامه ودعوت برای جنگ با ظلم یزید بهكوفيان جواب نوشت و آنگاه «مسلم» را بهنمايندگي بهاتفاق ۳ نماینده دیگر کوفه بهسوي كوفه فرستاد. که روز پنجم شوال وارد كوفه گرديدند. توطئه در بار یزیدنقشهچينان حزب اموي بهچارهجويي پرداختند و در اولين قدم «نعمان»، والي كوفه، را كه بهزعم ايشان شدت عمل لازم را نشان نميداد، بركنار و «عبيداللهبن زياد» را بهجاي او گماشتند. ابن زياد، در اولين سخنانش خطاب بهمردم، بهشيوهٌ معمول تمام دشمنان بشريت، قدرتنمايي نموده و گفت تازيانه و شمشير من خاص كساني است كه باامر من مخالفت كنند و عهد مرا بشكنند هركس فرمان مرا نبرد بايد از اين بيفرماني برجان خود بيمناك باشد.
درکوفه با لشکری که یزید فرستاده بود جنگ سختی بین نیروهای ابن زیاد و نیروهای مسلم درگرفت که سرانجام به شهادت بسیاری از یاران مسلم و دستگیری مسلم انجامید.
.مسلم که به اسارت عبیدالله در آمده بود خطاب به عبیدالله گفت: اي پسر زياد دروغ گفتي. معاويه مسلمين را پراكنده ساخت و پسرش يزيد نيز كار او را دنبال گرفت. فساد و فتنه را تو شروع كردي و پدرت «زياد» فتنه را تأسيس كرد و من اكنون آرزومندم كه بهدست بدترين مردم شربت شهادت بنوشمآنقدر غضبناك شد كه از بيچارگي فريادبرچسب واتهام زد و گفت:«اي فاسق تو از دين بيروني، و مسلم آرام و در كمال تسلط برخود، گفت: «مرا بهخوردن شراب متهم ميكني، خدا ميداند كه دروغ ميگويي و من چنان نيستم كه تو ميگويي و تو سزاوارتري بدانچه مرا متهم ميكني. تو كسي هستي كه بااهتمام تمام بهريختن خون مسلمانان همت ورزيدي و خونهايي را كه خداوند ريختنشان را حرام كرده بود، ريختي و با مردم، با ستم و سوءظن رفتار كردي و همهٌ آنها را بهچيزي نميشماري. همهٌ خونهايي كه بهريختنشان حريص بودي، ريختي و اين ناشي از ذات سفاك تست».
عبیدالله دستور قتل اورا داد و مسلم به شهادت رسید خبر شهادتش به امام حسین درمسیر مکه تا کربلا رسید.
ترک حج و خروج از مکه روز هشتم ذیحجه به نشانه شروع جنگی تمام عیار باحکومت یزید
امام حسین درادامه نقشه مسیرش درست در روز ۸ ذیحجه مکه را ترک کرد که خود بهترین پیام بود به همه کسانیکه از شهرهای مختلف برای زیارت به مکه آمده بودند.
امام حسین هنگام خروج از مکه طی سخنانی به آشکار ترین صورت هدفش از این هجرت را بیان کرد و گفت :
«سپاس و ستايش ويژهٌ پروردگار است. نيست قدرتي برتر از قدرت او و جز خواست خدا نيست و درود خداوند بر پيامبر.
مرگ چون گردنبندي برگردن فرزند آدم است، همچون گردنبند زنان جوان، چقدر بهديدار گذشتگان خود مشتاقم، همچون اشتياق يعقوب بهديدار يوسف. براي من كشتنگاهي درنظر گرفته شده و من بهآن خواهم رسيد. گويا ميبينم كه گرگان گرسنه بندبند مرا پاره ميكنند .
اينك كسي كه در "راه" ما "جان خود را فدا كند" و در راه "ملاقات خدا" (لقاءالله) جان خود را فدا ميكند بايد با ما حركت كند و من بهخواست خدا، بامدادان حركت خواهم كرد».
امام حسین نمیخواست در مکه به دست مزدوران یزید کشته شود او میخواست مسیر عاشوراگونه ای که الگوی تاریخ باشد رامحقق سازد
پساز طي مسافتي از راه، بين مكه و كوفه، در منزل «تنعيم» كارواني كه اشياي نفيسي را ازجانب حاكم يمن براي يزيد حمل مينمود، پديدار شد. امام(ع) كاروان و «مال» آنرا توقيف و شتربانان را مخير نمود كه يا بهجانب عراق بيايند يا كرايههاي خود را گرفته برگردند و آنگاه مال را بهنفع مسلمين ضبط كرد.
اين عمل تهاجمي، بهنشانهٌ جنگ كامل با حكومتي بود كه امام(ع) مخالفت با آن را بههرگونه كه ممكن بود، ضروری ميشمرد.
آغاز تصفیه
گرچه امام حسین قبل از خروج ازمکه با صراحت مسیری را که نیازمند فدای حداکثر است به همراهانش گفته بود اما در درمسیر مکه تا کربلا مستمر تلاش میکرد تا صفوف نیروهایش را تصفیه کند تا فقط کسانی بااوبیایند که آگاهانه و آزادانه شهادت را پذیراشده باشند.
در طول مسیر در ایستگاه «ثعلبيه» امام از شهادت «مسلم» و «هاني» آگاه شدو همراهان را از شهادت مسلم و هاني و اوضاع كوفه باخبر ساخت و گفت «دست از ياري ما برداشتند». اكنون عهد خويش را از گردن شما برميدارم تا هركه ميخواهد بيمانعي برودو برخي دست از همراهي امام(ع) برداشتند
در ایستگاه «ذيحسم» امام(ع)سخنان كوتاهي ايراد نمود و صريحتر از آنچه كه تاكنون گفته، انگيزهٌ قيام خود را بيان كرد و آمادگي خود را براي شهادت اعلام داشت:
كار ما بدينجا كشيده است كه ميبينيد. قيافهٌ دنيا دگرگون شده و بيمهري آغاز كرده و نيكي آن روبهزوال است و نيرنگهايش امتداد دارد. با شتاب ميگذرد و جز اندكي از آن باقي نمانده است، مانند تهماندهيي در ظرف خوراك و نوشيدني. دنياي امروز مانند چراگاهي است كه جز گياه زيانبخش و بيماركننده در آن چيزي نميرويد. مگر نميبينيد كه بهحق عمل نميشود و از باطل نهي نميگردد (در چنين وضعي) بايد كه مرد با ايمان حقيقتاً آرزومند مرگ و ملاقات خدا باشد. پس همانا كه من مرگ را جز سعادت نميبينم و زندگي با ظالمين را جز خواري و ذلت نميدانم.
سرانجام کاروان امام حسین به کربلا نزدیک میشود و در آنجا متوقف و جایی که عاشورای حسینی محقق میشود.
Information
Author | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organization | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Website | - |
Tags |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company
Comments