چرا مهاجرت می کنیم، مهاجرت با ما چه می کند
Feb 28, 2022 ·
24m 24s
Download and listen anywhere
Download your favorite episodes and enjoy them, wherever you are! Sign up or log in now to access offline listening.
Description
کوچ از لحظهای آغاز میشود که ناچار به حرکت در مسیری نامعلوم میشوی. اما این رفتن وقتی درک میشود که میشنوی: «یه نفس راحت بکشید، از خاک وطن گذشتید!» جملهای که معنای دقیق گم شدن در دنیای بیکسی است!
معنای کوچ و مهاجرت یکی نیست. کوچ اجبار است، اما مهاجرت تصمیم است. کوچ میکنی چون ناچاری، اما مهاجرت میکنی چون به دنبال انتخابی بهتری.
وقتی از شهرت، از کشورت، از کنار خانوادهات کوچ میکنی، یعنی همه چیز را رها کردهای، هرچه داشتی و هرچه بوده رها شده، علاقهها، دلبستگیها، همه دیگر به گذشته تعلق دارند.
رها میکنی و آگاهانه به سمت دلتنگی ویرانکنندهای میروی که باید همیشه با آن رفاقت کنی، شاید کمی بر تو آسان بگیرد.
کوچ فقط دلتنگی نیست، گذشتن است به هر ترتیب که شده. رفتن برای همیشه و ترک کردن همه چیز است، آن وقتی که میگویی: «هرجایی جز اینجا، جز این شهر، جز این کشور. »
آنها که میپرسند «چرا کوچ کردی؟ حالا خوبه؟! اونجا چطوره؟! راضی هستی؟! ما هم کوچ کنیم؟! » نمیدانند کوچ یعنی چه.
تا کوچ نکنی متوجه نمیشوی مسافر کوچ چه تصمیم سختی گرفته است. کسی که کوچ میکند، میگوید هرجایی بهجز اینجا، چاره دیگری ندارد، فرصت فکر کردن و تصمیم گرفتن ندارد، معلوم نیست چه عاقبتی در انتظارش است، اما به عاقبت کار فکر نمیکند، چون چارهای ندارد و در مسیر کوچ، همه زندگیاش را قمار میکند.
اما آنها که میپرسند، هیچوقت کوچ نمیکنند، حتی مهاجرت هم نمیکنند، سفر هم نمیروند، چمدانشان را هم نمیبندند که بخواهند راه بیفتند. چون هنگام کوچ فرصت فکر کردن نیست، آن که میگوید فقط بروم، هرجایی جز اینجا، نه سوال میپرسد، نه تردید دارد. او مثل کسی نیست که میخواهد شنا کند اما خیس نشود، میخواهد عبور کند اما نرود.
معنای کوچ و مهاجرت یکی نیست. کوچ اجبار است، اما مهاجرت تصمیم است. کوچ میکنی چون ناچاری، اما مهاجرت میکنی چون به دنبال انتخابی بهتری.
وقتی از شهرت، از کشورت، از کنار خانوادهات کوچ میکنی، یعنی همه چیز را رها کردهای، هرچه داشتی و هرچه بوده رها شده، علاقهها، دلبستگیها، همه دیگر به گذشته تعلق دارند.
رها میکنی و آگاهانه به سمت دلتنگی ویرانکنندهای میروی که باید همیشه با آن رفاقت کنی، شاید کمی بر تو آسان بگیرد.
کوچ فقط دلتنگی نیست، گذشتن است به هر ترتیب که شده. رفتن برای همیشه و ترک کردن همه چیز است، آن وقتی که میگویی: «هرجایی جز اینجا، جز این شهر، جز این کشور. »
آنها که میپرسند «چرا کوچ کردی؟ حالا خوبه؟! اونجا چطوره؟! راضی هستی؟! ما هم کوچ کنیم؟! » نمیدانند کوچ یعنی چه.
تا کوچ نکنی متوجه نمیشوی مسافر کوچ چه تصمیم سختی گرفته است. کسی که کوچ میکند، میگوید هرجایی بهجز اینجا، چاره دیگری ندارد، فرصت فکر کردن و تصمیم گرفتن ندارد، معلوم نیست چه عاقبتی در انتظارش است، اما به عاقبت کار فکر نمیکند، چون چارهای ندارد و در مسیر کوچ، همه زندگیاش را قمار میکند.
اما آنها که میپرسند، هیچوقت کوچ نمیکنند، حتی مهاجرت هم نمیکنند، سفر هم نمیروند، چمدانشان را هم نمیبندند که بخواهند راه بیفتند. چون هنگام کوچ فرصت فکر کردن نیست، آن که میگوید فقط بروم، هرجایی جز اینجا، نه سوال میپرسد، نه تردید دارد. او مثل کسی نیست که میخواهد شنا کند اما خیس نشود، میخواهد عبور کند اما نرود.
Information
Author | indypersian |
Organization | indypersian |
Website | - |
Tags |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company