داستانهای مقاومت- داستان هفته- پشت سر انسان

Dec 17, 2019 · 5m 51s
داستانهای مقاومت- داستان هفته- پشت سر انسان
Description
سرانجام وقتی انسانها در شهر سرشان شلوغ شد، عناصر طبیعت خلوتی دور از چشم انسان گیر آوردند و با هم درباره انسان صحبت کردند.
روح طبیعت گفت: این مدت که در خدمت انسان کار کردید، نظرتان راجع به او چیست؟
شب گفت: من فکر می‌کنم بسیاری از انسانها به من نیاز ندارند. چون شب که من فرامی‌رسم، می‌بینم که آنها در طول روز هم تاریک بوده‌اند. بنابراین حضور من را حس نمی‌کنند.
طبیعت گفت: شما چه می‌گویید. آیا این‌طور است؟
روز گفت: متأسفانه بله! برخی انسانها هستند که وقتی من هم هنگام صبح فرا می‌رسم، اصلاً متوجه نمی‌شوند. انگار نه انگار که آفتاب درآمده. بعضی‌شان از تکه‌های شب هم سیاه‌ترند.
ستاره گفت: همان بهتر که برخی انسانها در خواب باشند و چشم باز نکنند!
سنگ گفت: من می‌فهمم که وجود آنها از من خیلی کاملتر است. اما با وجود این، بعضی‌شان خیلی از ما بیشتر با یکدیگر غریبه‌اند. با این‌که همسایهٔ هم‌اند، اما آن‌قدر که ما سنگها حتی به هم نگاه می‌کنیم، به همدیگر نگاه هم نمی‌کنند!
باد گفت:.... ..
Information
Author Radio Mojahed - رادیو مجاهد
Organization Radio Mojahed - رادیو مجاهد
Website -
Tags

Looks like you don't have any active episode

Browse Spreaker Catalogue to discover great new content

Current

Podcast Cover

Looks like you don't have any episodes in your queue

Browse Spreaker Catalogue to discover great new content

Next Up

Episode Cover Episode Cover

It's so quiet here...

Time to discover new episodes!

Discover
Your Library
Search