هماورد - گفتگو با مهدی خدایی صفت - قسمت اول
Mar 12, 2019 ·
25m 32s
Download and listen anywhere
Download your favorite episodes and enjoy them, wherever you are! Sign up or log in now to access offline listening.
Description
برنامة «هماورد» گفتگویی است با برادر مجاهد خلق مهدی خدایی صفت از مسئولان سازمان مجاهدین خلق ایران. او در نخستین قسمت از این سلسله برنامه از دیدگاههای مختلف نسبت به انقلاب ضد سلطنتی سخن گفته و پاسخ میدهد که این انقلاب طلوع بود یا غروب. همچنین پیشینه و ویژگیهای انقلاب ضد سلطنتی را شرح داده و به چرایی و چگونگی دزدیده شدن این انقلاب توسط خمینی میپردازد.
انقلاب طلوع بود یا غروب؟
دار و دسته خود رژیم میگویند این انقلاب خوب و عالی بود که انتظار دیگری هم نباید داشته باشیم. دستهی دیگر میگویند نباید چنین انقلابی میشد. اینها انگار با تکامل تاریخ مخالفت میکنند. گمان نمیکنم که اینها به لحاظ کمی و عدد، نیروی قابل توجهی باشند. این را همه میدانند که مسالهی سلطنت و شعارهایی مثل «رضا شاه روحت شاد» را خود رژیم برای لوث کردن مقاومت مردم ایران دامن میزند. کما اینکه چندی پیش فردی از اطلاعات به اسم فکر کنم «عسکری» میگفت این شعار، کار سپاه است.
درست نیست که بخواهیم روند تکاملی امور را نادیده بگیریم. انقلاب کبیر فرانسه را ببینید. این انقلاب نه تنها خود فرانسه، نه تنها اروپا، بلکه همهی جهان را تحت تاثیر قرار داد و ارزشهایش هم چنان پا برجا و موثر است؛ مثل حقوق بشر، اعلامیه معروف حقوق بشر و سایر ارزشهایش؛ مثل این است که بگوئیم خوب در این انقلاب هم بالاخره یک ناپلئونی پیدا شد و آنجا را به دیکاتوری کشاند و خودش امپراطور شد یا حتی روبسپیر که چهره اصلی انقلاب بود کار کشتارها و سرکوبها را به جایی رساند که بالاخره صحنه عوض شد و یک جریان دیگری که تا حدودی با جریان اصیل انقلاب متفاوت بود روی کار آمد.
در ایران هم یک جریان گستردهیی به لحاظ اجتماعی و سیاسی و تاریخی وجود دارد که حرف دیگری میزند. میگوید که این انقلاب شکست نخورده؛ البته ناکام مانده چرا که دزد بزرگ قرن به کاروان و قافله انقلاب زد. یعنی خمینی مثل یک سونامیآمد و این انقلاب بسیار با شکوه را سرقت کرد که بعدا درموردش بیشتر صحبت خواهیم کرد. اما در هر صورت این تحول بزرگ، یک انقلاب بود چرا که رژیم دیکتاتوری وابسته سلطنتی با تمام جنایاتی که داشته و تاریخ گواه آن است عوض شد. خوب تا اینجا انقلاب بود ولی از این نقطه به بعد ارتجاع محض بود و هست و این چیزی است که مردم ایران برآنند که طرحی نو دراندازند و این طرح نو درواقع ادامه واقعی همان انقلاب است.
پیشینه و ویژگیهای انقلاب ضد سلطنتی
انقلاب ضد سلطنتی انقلابی بو د با این ویژگی برجسته که اتحاد و اتفاق خواست و نیاز عموم مردم ایران بود. آنها دیکتاتوری سلطنتی را باتفاق نمیخواستند. دیکتاتوری سیاهی که کارش سرکوب بود. اصلا آن زمان محمد رضا شاه به عنوان یک چهرهی منفور در دنیا معروف بود. آخر مملکتی با ثروتهای سرشار خدادادی از نفت و گاز گرفته که مقام اول یا دوم تولید و صادرات را داشت یا درکشاورزی زمینهای حاصلخیز ولی درعمل چگونه بود؟ آن فقرعمومیو اختلاف عظیم طبقاتی وجود داشت. بنابراین مردم آن رژیم را نمیخواستند اما نمیدانستندکه به جای آن چه چیزی را میخواهند. البته میدانستند که آزادی میخواهند ولو که نمیدانستند درکادر حکومتی چه میشود؟ درمحتوا مردم خواستار این بودند که در جامعه آزادی باشد و خود مردم بتوانند حاکم بر سرنوشت خودشان باشند. این کمبود آن انقلاب بود.
چرایی و چگونگی دزدیده شدن انقلاب ضد سلطنتی
تا روزهای آخر که آن انقلاب داشت شکل میگرفت، رهبران اصلی انقلاب کجا بودند؟ همگی در زندان بودند. نه فقط رهبران بلکه همه کادرهای اصلی انقلاب از جمله کادرهای سازمان مجاهدین خلق ایران و چریکهای فدایی خلق. از آثار بارز همان دیکتاتوری همین بود که نیروهای مبارز را سرکوب کرده و به زندان انداخته بود. اگر چنین نبود همان مجاهدین ولو با تعداد اندک هرگز اجازه نمیدادند که خمینی بتواند آن گونه صحنه را ببرد. خمینی درواقع دزدی بود که آمد و این انقلاب را به جیب خودش ریخت.
انقلابی که صورت گرفت اصلا ربطی به آخوندها نداشت بلکه پژواک انقلابی بود که از 6 سال پیش مجاهدین و انقلابیون واقعی، خونش را دادند. همانطور که پدرطالقانی درآن جملهی معروفش میگوید: «این حنیف نژادها سعید محسن ها و عسکریزاده ها بودند که از خونشان توفانها و سیلابها برخاست.»
محمد رضا شاه پیرو آمریکا شکنجه واعدام را قطع کرد، پتانسیل عظیم انفجاری در جامعه مثل یک فنر فشرده آزاد و شعلهور شد و سرباز کرد که اصلا ربطی به روحانیت نداشت. روحانیت وآخوندها حتی در همان روز 21 بهمن که انقلاب در خیابانها داشت شکل میگرفت و پیش میرفت جار میزدند که امام فتوای جهاد نداده و مردم آرامش را حفظ کنید. من خودم درمیدان خراسان شاهد بودم که آخوندی مردم را دعوت به آرامش و عدم حکم جهاد میکرد ولی درهمان لحظه مردم او را رها کرده هورا کشیدند و آن طرف خیابان رفتند کلانتری را خلع سلاح کردند. پس انقلاب اصلا ربطی به آخوندها نداشت بلکه خمینی به جد مخالف انقلاب به این معنا بود برای این که میدید دکان خودش و زد و بندهایی که درهمان نوف لوشاتو کرده بود تخته میشود.
آن انفجار اجتماعی که صورت گرفت ازکجا آمده بود؟ جز همان 6 سال انقلاب مسلحانه درایران؟ اندک آخوندهای مبارز آن زمان هم عموما از سازمان مجاهدین خلق ایران حمایت و هواداری میکردند و خود را سمپات مجاهدین معرفی میکردند از همین رفسنجانی گرفته تا خود خامنهای.
انقلاب طلوع بود یا غروب؟
دار و دسته خود رژیم میگویند این انقلاب خوب و عالی بود که انتظار دیگری هم نباید داشته باشیم. دستهی دیگر میگویند نباید چنین انقلابی میشد. اینها انگار با تکامل تاریخ مخالفت میکنند. گمان نمیکنم که اینها به لحاظ کمی و عدد، نیروی قابل توجهی باشند. این را همه میدانند که مسالهی سلطنت و شعارهایی مثل «رضا شاه روحت شاد» را خود رژیم برای لوث کردن مقاومت مردم ایران دامن میزند. کما اینکه چندی پیش فردی از اطلاعات به اسم فکر کنم «عسکری» میگفت این شعار، کار سپاه است.
درست نیست که بخواهیم روند تکاملی امور را نادیده بگیریم. انقلاب کبیر فرانسه را ببینید. این انقلاب نه تنها خود فرانسه، نه تنها اروپا، بلکه همهی جهان را تحت تاثیر قرار داد و ارزشهایش هم چنان پا برجا و موثر است؛ مثل حقوق بشر، اعلامیه معروف حقوق بشر و سایر ارزشهایش؛ مثل این است که بگوئیم خوب در این انقلاب هم بالاخره یک ناپلئونی پیدا شد و آنجا را به دیکاتوری کشاند و خودش امپراطور شد یا حتی روبسپیر که چهره اصلی انقلاب بود کار کشتارها و سرکوبها را به جایی رساند که بالاخره صحنه عوض شد و یک جریان دیگری که تا حدودی با جریان اصیل انقلاب متفاوت بود روی کار آمد.
در ایران هم یک جریان گستردهیی به لحاظ اجتماعی و سیاسی و تاریخی وجود دارد که حرف دیگری میزند. میگوید که این انقلاب شکست نخورده؛ البته ناکام مانده چرا که دزد بزرگ قرن به کاروان و قافله انقلاب زد. یعنی خمینی مثل یک سونامیآمد و این انقلاب بسیار با شکوه را سرقت کرد که بعدا درموردش بیشتر صحبت خواهیم کرد. اما در هر صورت این تحول بزرگ، یک انقلاب بود چرا که رژیم دیکتاتوری وابسته سلطنتی با تمام جنایاتی که داشته و تاریخ گواه آن است عوض شد. خوب تا اینجا انقلاب بود ولی از این نقطه به بعد ارتجاع محض بود و هست و این چیزی است که مردم ایران برآنند که طرحی نو دراندازند و این طرح نو درواقع ادامه واقعی همان انقلاب است.
پیشینه و ویژگیهای انقلاب ضد سلطنتی
انقلاب ضد سلطنتی انقلابی بو د با این ویژگی برجسته که اتحاد و اتفاق خواست و نیاز عموم مردم ایران بود. آنها دیکتاتوری سلطنتی را باتفاق نمیخواستند. دیکتاتوری سیاهی که کارش سرکوب بود. اصلا آن زمان محمد رضا شاه به عنوان یک چهرهی منفور در دنیا معروف بود. آخر مملکتی با ثروتهای سرشار خدادادی از نفت و گاز گرفته که مقام اول یا دوم تولید و صادرات را داشت یا درکشاورزی زمینهای حاصلخیز ولی درعمل چگونه بود؟ آن فقرعمومیو اختلاف عظیم طبقاتی وجود داشت. بنابراین مردم آن رژیم را نمیخواستند اما نمیدانستندکه به جای آن چه چیزی را میخواهند. البته میدانستند که آزادی میخواهند ولو که نمیدانستند درکادر حکومتی چه میشود؟ درمحتوا مردم خواستار این بودند که در جامعه آزادی باشد و خود مردم بتوانند حاکم بر سرنوشت خودشان باشند. این کمبود آن انقلاب بود.
چرایی و چگونگی دزدیده شدن انقلاب ضد سلطنتی
تا روزهای آخر که آن انقلاب داشت شکل میگرفت، رهبران اصلی انقلاب کجا بودند؟ همگی در زندان بودند. نه فقط رهبران بلکه همه کادرهای اصلی انقلاب از جمله کادرهای سازمان مجاهدین خلق ایران و چریکهای فدایی خلق. از آثار بارز همان دیکتاتوری همین بود که نیروهای مبارز را سرکوب کرده و به زندان انداخته بود. اگر چنین نبود همان مجاهدین ولو با تعداد اندک هرگز اجازه نمیدادند که خمینی بتواند آن گونه صحنه را ببرد. خمینی درواقع دزدی بود که آمد و این انقلاب را به جیب خودش ریخت.
انقلابی که صورت گرفت اصلا ربطی به آخوندها نداشت بلکه پژواک انقلابی بود که از 6 سال پیش مجاهدین و انقلابیون واقعی، خونش را دادند. همانطور که پدرطالقانی درآن جملهی معروفش میگوید: «این حنیف نژادها سعید محسن ها و عسکریزاده ها بودند که از خونشان توفانها و سیلابها برخاست.»
محمد رضا شاه پیرو آمریکا شکنجه واعدام را قطع کرد، پتانسیل عظیم انفجاری در جامعه مثل یک فنر فشرده آزاد و شعلهور شد و سرباز کرد که اصلا ربطی به روحانیت نداشت. روحانیت وآخوندها حتی در همان روز 21 بهمن که انقلاب در خیابانها داشت شکل میگرفت و پیش میرفت جار میزدند که امام فتوای جهاد نداده و مردم آرامش را حفظ کنید. من خودم درمیدان خراسان شاهد بودم که آخوندی مردم را دعوت به آرامش و عدم حکم جهاد میکرد ولی درهمان لحظه مردم او را رها کرده هورا کشیدند و آن طرف خیابان رفتند کلانتری را خلع سلاح کردند. پس انقلاب اصلا ربطی به آخوندها نداشت بلکه خمینی به جد مخالف انقلاب به این معنا بود برای این که میدید دکان خودش و زد و بندهایی که درهمان نوف لوشاتو کرده بود تخته میشود.
آن انفجار اجتماعی که صورت گرفت ازکجا آمده بود؟ جز همان 6 سال انقلاب مسلحانه درایران؟ اندک آخوندهای مبارز آن زمان هم عموما از سازمان مجاهدین خلق ایران حمایت و هواداری میکردند و خود را سمپات مجاهدین معرفی میکردند از همین رفسنجانی گرفته تا خود خامنهای.
Information
Author | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organization | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Website | - |
Tags |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company
Comments