هماورد - گفتگو با مهدی خدایی صفت - قسمت دوم
Mar 14, 2019 ·
20m 35s
Download and listen anywhere
Download your favorite episodes and enjoy them, wherever you are! Sign up or log in now to access offline listening.
Description
هماورد ۲ – گفتگویی با مهدی خداییصفت از مسئولان سازمان مجاهدین خلق ایران
برنامه «هماورد» گفتگویی است با برادر مجاهد خلق مهدی خدایی صفت از مسئولان سازمان مجاهدین خلق ایران. در دومین قسمت از این سلسله برنامه پیشینههای انقلاب ضد سلطنتی، آغاز چرخش در سیاست شاه، پتانسیل انفجاری جامعه و تاثیر چرخش شاه در این پتانسیل و همچنین رویکرد سازمان مجاهدین خلق ایران با روی کار آمدن خمینی مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است.
پیشینههای انقلاب ضد سلطنتی
زمینهی انقلاب از سالها پیش وجود داشت. اینطور نبود که روز 22بهمن یکدفعه مردم بلند شدند و گفتند میخواهیم انقلاب بکنیم! جنبش دانشچویی ، خانوادهها، زندان و زندانی سیاسی وکلا جنبش انقلابی جریان داشت. جامعهی ایران از دو سال قبل از 22 بهمن 57، یک جامعه درحال انفجار بود. اما چه اتفاقی افتاد که این فضای انفجاری یک دفعه بیرون زد؟ درحالی که قبل از آن به این صورت نبود؛ انقلابیون عملیات خودشان را میکردند، جامعه را آگاه میکردند ولی انفجار اجتماعی بصورت همگانی ومیلیونی نبود. علت این بود که ازیک نقطهیی شاه مجبور شد شکنجه و اعدام را قطع کند. تا این اتفاق افتاد آن جنبشی که بصورت آتش زیرخاکستر بود یک دفعه شعله کشید و منجر به انقلاب شد. اما این چرخش سیاست شاه چگونه اتفاق افتاد؟
بهمن 55 آغاز چرخش در سیاست محمد رضا شاه
در 30 دیماه 1355، كارتر، كاندیدای حزب دموكرات، با یك شاخه زیتون «حقوقبشر» به ریاستجمهوری آمریكا برگزیده شد. روی میز سیاست خارجی آمریكا، كارت ایران در اولویت قرار داشت. آنچه كارتر از محمد رضا شاه میخواست دو كلمه بیشتر نبود: 1ــ هماهنگی با سیاست نفتی آمریكا، كه دراساس هدفش تثبیت قیمت نفت بود. 2ــ هماهنگی با سیاست حقوقبشر
محمد رضا شاه در افكار عمومی دنیا بهعنوان یك دیكتاتور منفور ــاما تجددطلب و قابل معاملهــ شناخته میشد. وجود دستگاه مخوف ساواك، موارد نقض حقوقبشر و شكنجه و اعدام، هزاران زندانی سیاسی و نبود حداقل آزادیهای دموكراتیك، زبانزد خاص و عام بود.
پتانسیل انفجاری جامعه و تاثیرچرخش محمد رضا شاه
در بهمن55، شاه دستور توقف اعدام و شكنجه را صادر كرد. روزنامهی كیهان 13بهمن در سرمقالهاش نوشت: به دستور شاه، احدی حق استفاده از شكنجه را ندارد. با توجه به پتانسیل عظیم انفجاری و انقلابی جامعه، كه محصول 6 سال مبارزهی مسلحانهی انقلابی بود، این عقبنشینی محمد رضا شاه نقش تعیینكنندهیی در اوج گرفتن جنبش دموكراتیك داشت. جنبشی که از اعلامیه نویسی و شب نامه شروع شد و تا تظاهرات و راهپیمائیهای میلیونی اوج گرفت و نهایتا به آزادی زندانیان سیاسی و اعتصابات بزرگ و نهایتا انقلاب 22 بهمن و سقوط سلطنت منتهی شد. وارد سیرحوادث نمی شوم ارجاع می دهم به مطالعه تاریخ آن دوره از جمله کتاب تاریخ ایران دکتر عبدالعلی معصومی و نیز کتاب انقلاب طلوع یا غروب. ولی اینجا به مهمترین رویداد قبل از سقوط رژیم اشاره میکنم.
اقدامات محمد رضا شاه در برای مقابله با انقلاب
درقبال جنبش اوج گیرنده ضد سلطنتی، شاه رفرمهایی انجام میداد. مثلا دولت عوض میکرد؛ هویدا نخست وزیرمادام العمر را کنار زد و جمشید آموزگار را آورد. بعد از مدتی او را هم کنارزد و شریف امامی را آورد. هرکدام از اینها هم به مردم وعدههایی میدادند. محمد رضا شاه هم هر از چندی وعدهیی برای آزادی میداد و نهایتا در 14 آبان 57 گفت: «مردم! من صدای انقلاب شما را شنیدم.» و قسم خورد که آزادی بدهد. اما دیگر خیلی دیرشده بود و جنبش رادیکال سر بازایستادن نداشت که نهایتا به حکومت نظامی کشید. در روز 17 شهریور یا همان جمعهی سیاه که در میدان ژاله (میدان شهدا) مردم را به خون کشیدند و این نقطه عطف بازگشت ناپذیر جنبش و ساعت مرگ شاه شد. دیگر همه چیز نشاندهندهی این بود که شاه کاری از پیش نمی برد.
در 13دی 57 شورای امنیت ملی آمریکا ژنرال هایزر را برای اعلام حمایت کامل از ارتش و اطمینان دادن به سران ارتش به ایران فرستاد چون بر اساس گزارش سولیوان کارتر فهمید که احتمال دارد نگهداری محمد رضا شاه امکان پذیر نباشد.
كنفرانس گوادلوپ 15دی57
بهپیشنهاد ژیسكاردستن، رئیسجمهور فرانسه، سران چهار كشور آمریكا، انگلیس، آلمان و فرانسه در جزیرهی گوادلوپ که درواقع شهر فرادریایی فرانسه در دریای کارائیب حساب میشود و خیلی خوش آب وهواست گرد آمدند تا دربارهی بحران ایران گفتگو كنند. پیش از برگزاری كنفرانس، خمینی، ابراهیم یزدی را به آمریكا فرستاد تا ذهن رهبران آنجا را نسبت به حكومت آینده روشن سازد. در فرانسه هم یك هفته قبل از كنفرانس، صادق قطبزاده تحلیلی دربارهی سیاستها و نوع حكومت خمینی در اختیار وزارت خارجه آمریکا گذاشت. خمینی قبل از كنفرانس، مطمئن شد كه ژیسكاردستن به كارتر توصیه خواهد كرد كه با دولت احتمالی جدید تهران وارد مذاكره شود.
نتیجهی كنفرانس، رضایت دادن كارتر به خروج شاه از ایران بود. پس از كنفرانس، سیاست آمریكا در قبال ایران اعلام شد: «دولت كارتر هرگونه امیدی را برای حفظ قدرت كامل شاه از دست داده است و در عوض بر حمایت خود از یك دولت غیرنظامی تأكید میكند».
از این پس در تهران دیدارها و مذاكرات بین بازرگان و بهشتی و بختیار و قرهباغی از یكسو و بین بهشتی، بازرگان با سولیوان و هایزر از سوی دیگر جریان داشت. سولیوان پس از توافقهایی كه در تهران صورت گرفته بود، به كارتر پیشنهاد كرد كه برای مذاكره با خمینی «یك مقام ارشد را به پاریس بفرستد» و كارتر از طریق نمایندگان ژیسكاردستن برای خمینی پیام فرستاد كه آمریكا پذیرفته است كه محمد رضا شاه كنار برود. نمایندگان فرانسه در دیدار با خمینی تأكید كردند كه «انتقال قدرت در ایران باید كنترل شود و با احساس مسئولیتهای سیاسی همراه باشد».
خمینی از چه چیز می ترسید؟
واقعا این سوال جدی است که نگرانی خمینی برای چه بود؟ مثلا آیا نگران بود که ارتش کودتا کند؟ اگر کودتا باشد چه بسا از جهاتی بهترهم باشد، چون شاه دیگر میرود. اما علت نگرانی خمینی یک چیز بیشتر نبود، نگرانی از روی کار آمدن سازمان مجاهدین خلق ایران وکلا نیروی انقلابی درایران. البته مشخص بود آن نیروی انقلابی که در ایران هم اقبال اجتماعی گسترده دارد، هم سوابق انقلابی درخشان و هم نیروی مسلمان مترقی است، سازمان مجاهدین خلق ایران بودند. اما طبیعتا اگر چنین میشد نیروهای انقلابی دیگر هم فعال میشدند.
سازمان مجاهدین خلق ایران محور نیروهای انقلابی به شمار میرفت كه از سابقهی مبارزاتی، پایگاه وسیع مردمی و تشكیلات سراسری برخوردار بود. این اپوزیسیون ترقیخواه كه عناصر متشكلهاش در تاریخ معاصر ایران پیوسته در مقابل استبداد و ارتجاع ایستادگی كرده است، از آزادیهای دموكراتیك، بهویژه حقوق زنان دفاع میكرد. بیتردید جانشین دموكراتیك رژیم خمینی از همان آغاز حول این جریان شكل گرفت. محور مشترك دهها سخنرانی و پیام و از جمله برنامهی حداقل انتظارات از «جمهوری اسلامی» كه در 27 اسفند57، توسط مسعود رجوی اعلام شد، همچنین برنامهی 12مادهیی ریاستجمهوری، چیزی جز «آزادی» و حاكمیت مردمی نبود. آزادی در دفاع از حقوق برابر زنان، آزادی در احقاق حقوق ملیتهای تحت ستم، آزادی در حمایت از حقوق گروههای سیاسی، آزادی برای قلم و مطبوعات، آزادی برای پاگرفتن شوراها، آزادی برای ادیان و مذاهب و عقیده و بیان و بالاخره آزادی در مفهوم عام سیاسی و اجتماعی آن. اینها محورهایی است كه در یادداشتهای بعدی به آن خواهم پرداخت.
برنامه «هماورد» گفتگویی است با برادر مجاهد خلق مهدی خدایی صفت از مسئولان سازمان مجاهدین خلق ایران. در دومین قسمت از این سلسله برنامه پیشینههای انقلاب ضد سلطنتی، آغاز چرخش در سیاست شاه، پتانسیل انفجاری جامعه و تاثیر چرخش شاه در این پتانسیل و همچنین رویکرد سازمان مجاهدین خلق ایران با روی کار آمدن خمینی مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است.
پیشینههای انقلاب ضد سلطنتی
زمینهی انقلاب از سالها پیش وجود داشت. اینطور نبود که روز 22بهمن یکدفعه مردم بلند شدند و گفتند میخواهیم انقلاب بکنیم! جنبش دانشچویی ، خانوادهها، زندان و زندانی سیاسی وکلا جنبش انقلابی جریان داشت. جامعهی ایران از دو سال قبل از 22 بهمن 57، یک جامعه درحال انفجار بود. اما چه اتفاقی افتاد که این فضای انفجاری یک دفعه بیرون زد؟ درحالی که قبل از آن به این صورت نبود؛ انقلابیون عملیات خودشان را میکردند، جامعه را آگاه میکردند ولی انفجار اجتماعی بصورت همگانی ومیلیونی نبود. علت این بود که ازیک نقطهیی شاه مجبور شد شکنجه و اعدام را قطع کند. تا این اتفاق افتاد آن جنبشی که بصورت آتش زیرخاکستر بود یک دفعه شعله کشید و منجر به انقلاب شد. اما این چرخش سیاست شاه چگونه اتفاق افتاد؟
بهمن 55 آغاز چرخش در سیاست محمد رضا شاه
در 30 دیماه 1355، كارتر، كاندیدای حزب دموكرات، با یك شاخه زیتون «حقوقبشر» به ریاستجمهوری آمریكا برگزیده شد. روی میز سیاست خارجی آمریكا، كارت ایران در اولویت قرار داشت. آنچه كارتر از محمد رضا شاه میخواست دو كلمه بیشتر نبود: 1ــ هماهنگی با سیاست نفتی آمریكا، كه دراساس هدفش تثبیت قیمت نفت بود. 2ــ هماهنگی با سیاست حقوقبشر
محمد رضا شاه در افكار عمومی دنیا بهعنوان یك دیكتاتور منفور ــاما تجددطلب و قابل معاملهــ شناخته میشد. وجود دستگاه مخوف ساواك، موارد نقض حقوقبشر و شكنجه و اعدام، هزاران زندانی سیاسی و نبود حداقل آزادیهای دموكراتیك، زبانزد خاص و عام بود.
پتانسیل انفجاری جامعه و تاثیرچرخش محمد رضا شاه
در بهمن55، شاه دستور توقف اعدام و شكنجه را صادر كرد. روزنامهی كیهان 13بهمن در سرمقالهاش نوشت: به دستور شاه، احدی حق استفاده از شكنجه را ندارد. با توجه به پتانسیل عظیم انفجاری و انقلابی جامعه، كه محصول 6 سال مبارزهی مسلحانهی انقلابی بود، این عقبنشینی محمد رضا شاه نقش تعیینكنندهیی در اوج گرفتن جنبش دموكراتیك داشت. جنبشی که از اعلامیه نویسی و شب نامه شروع شد و تا تظاهرات و راهپیمائیهای میلیونی اوج گرفت و نهایتا به آزادی زندانیان سیاسی و اعتصابات بزرگ و نهایتا انقلاب 22 بهمن و سقوط سلطنت منتهی شد. وارد سیرحوادث نمی شوم ارجاع می دهم به مطالعه تاریخ آن دوره از جمله کتاب تاریخ ایران دکتر عبدالعلی معصومی و نیز کتاب انقلاب طلوع یا غروب. ولی اینجا به مهمترین رویداد قبل از سقوط رژیم اشاره میکنم.
اقدامات محمد رضا شاه در برای مقابله با انقلاب
درقبال جنبش اوج گیرنده ضد سلطنتی، شاه رفرمهایی انجام میداد. مثلا دولت عوض میکرد؛ هویدا نخست وزیرمادام العمر را کنار زد و جمشید آموزگار را آورد. بعد از مدتی او را هم کنارزد و شریف امامی را آورد. هرکدام از اینها هم به مردم وعدههایی میدادند. محمد رضا شاه هم هر از چندی وعدهیی برای آزادی میداد و نهایتا در 14 آبان 57 گفت: «مردم! من صدای انقلاب شما را شنیدم.» و قسم خورد که آزادی بدهد. اما دیگر خیلی دیرشده بود و جنبش رادیکال سر بازایستادن نداشت که نهایتا به حکومت نظامی کشید. در روز 17 شهریور یا همان جمعهی سیاه که در میدان ژاله (میدان شهدا) مردم را به خون کشیدند و این نقطه عطف بازگشت ناپذیر جنبش و ساعت مرگ شاه شد. دیگر همه چیز نشاندهندهی این بود که شاه کاری از پیش نمی برد.
در 13دی 57 شورای امنیت ملی آمریکا ژنرال هایزر را برای اعلام حمایت کامل از ارتش و اطمینان دادن به سران ارتش به ایران فرستاد چون بر اساس گزارش سولیوان کارتر فهمید که احتمال دارد نگهداری محمد رضا شاه امکان پذیر نباشد.
كنفرانس گوادلوپ 15دی57
بهپیشنهاد ژیسكاردستن، رئیسجمهور فرانسه، سران چهار كشور آمریكا، انگلیس، آلمان و فرانسه در جزیرهی گوادلوپ که درواقع شهر فرادریایی فرانسه در دریای کارائیب حساب میشود و خیلی خوش آب وهواست گرد آمدند تا دربارهی بحران ایران گفتگو كنند. پیش از برگزاری كنفرانس، خمینی، ابراهیم یزدی را به آمریكا فرستاد تا ذهن رهبران آنجا را نسبت به حكومت آینده روشن سازد. در فرانسه هم یك هفته قبل از كنفرانس، صادق قطبزاده تحلیلی دربارهی سیاستها و نوع حكومت خمینی در اختیار وزارت خارجه آمریکا گذاشت. خمینی قبل از كنفرانس، مطمئن شد كه ژیسكاردستن به كارتر توصیه خواهد كرد كه با دولت احتمالی جدید تهران وارد مذاكره شود.
نتیجهی كنفرانس، رضایت دادن كارتر به خروج شاه از ایران بود. پس از كنفرانس، سیاست آمریكا در قبال ایران اعلام شد: «دولت كارتر هرگونه امیدی را برای حفظ قدرت كامل شاه از دست داده است و در عوض بر حمایت خود از یك دولت غیرنظامی تأكید میكند».
از این پس در تهران دیدارها و مذاكرات بین بازرگان و بهشتی و بختیار و قرهباغی از یكسو و بین بهشتی، بازرگان با سولیوان و هایزر از سوی دیگر جریان داشت. سولیوان پس از توافقهایی كه در تهران صورت گرفته بود، به كارتر پیشنهاد كرد كه برای مذاكره با خمینی «یك مقام ارشد را به پاریس بفرستد» و كارتر از طریق نمایندگان ژیسكاردستن برای خمینی پیام فرستاد كه آمریكا پذیرفته است كه محمد رضا شاه كنار برود. نمایندگان فرانسه در دیدار با خمینی تأكید كردند كه «انتقال قدرت در ایران باید كنترل شود و با احساس مسئولیتهای سیاسی همراه باشد».
خمینی از چه چیز می ترسید؟
واقعا این سوال جدی است که نگرانی خمینی برای چه بود؟ مثلا آیا نگران بود که ارتش کودتا کند؟ اگر کودتا باشد چه بسا از جهاتی بهترهم باشد، چون شاه دیگر میرود. اما علت نگرانی خمینی یک چیز بیشتر نبود، نگرانی از روی کار آمدن سازمان مجاهدین خلق ایران وکلا نیروی انقلابی درایران. البته مشخص بود آن نیروی انقلابی که در ایران هم اقبال اجتماعی گسترده دارد، هم سوابق انقلابی درخشان و هم نیروی مسلمان مترقی است، سازمان مجاهدین خلق ایران بودند. اما طبیعتا اگر چنین میشد نیروهای انقلابی دیگر هم فعال میشدند.
سازمان مجاهدین خلق ایران محور نیروهای انقلابی به شمار میرفت كه از سابقهی مبارزاتی، پایگاه وسیع مردمی و تشكیلات سراسری برخوردار بود. این اپوزیسیون ترقیخواه كه عناصر متشكلهاش در تاریخ معاصر ایران پیوسته در مقابل استبداد و ارتجاع ایستادگی كرده است، از آزادیهای دموكراتیك، بهویژه حقوق زنان دفاع میكرد. بیتردید جانشین دموكراتیك رژیم خمینی از همان آغاز حول این جریان شكل گرفت. محور مشترك دهها سخنرانی و پیام و از جمله برنامهی حداقل انتظارات از «جمهوری اسلامی» كه در 27 اسفند57، توسط مسعود رجوی اعلام شد، همچنین برنامهی 12مادهیی ریاستجمهوری، چیزی جز «آزادی» و حاكمیت مردمی نبود. آزادی در دفاع از حقوق برابر زنان، آزادی در احقاق حقوق ملیتهای تحت ستم، آزادی در حمایت از حقوق گروههای سیاسی، آزادی برای قلم و مطبوعات، آزادی برای پاگرفتن شوراها، آزادی برای ادیان و مذاهب و عقیده و بیان و بالاخره آزادی در مفهوم عام سیاسی و اجتماعی آن. اینها محورهایی است كه در یادداشتهای بعدی به آن خواهم پرداخت.
Information
Author | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organization | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Website | - |
Tags |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company