خدنگهای فساد و سنگهای مکافات
May 22, 2020 ·
10m
Download and listen anywhere
Download your favorite episodes and enjoy them, wherever you are! Sign up or log in now to access offline listening.
Description
مکافات فساد اپیدمیک
بیشک در سه دههٔ پیش که سالهای چلچلی جمهوری اسلامی آخوندها بود، نمیشد تصویر واضحی از سه دههٔ بعد که همین روزها باشد داشت تا شاهد بود که خدنگهای حاکمیت ولایت فقیه در تمامی زمینهها به سنگ بخورند.
از آنجا که این حاکمیت اولین پله صدارتش را با سرکوب آزادیها و تشدید انحصارطلبی بنا نهاد، بهطور کلی میشد پیشبینی کرد در جامعهیی که اولین ضرورتش آزادیست، قربانی کردن آن یعنی کاشتن تخم فساد و تباهی. اولین نتیجهگیری از این قانونمندی این است که فساد، آخر راه است و خود، معلول و مدلولی از یک اصل میباشد.
حالا ناجمهوری آخوندی دارد کٍشتههایش را که با سرکوب افسارگسیختهٔ آزادی جولان داده است، کلان کلان در مزارع فساد و تباهی درو میکند. حالا عقربهای نظام دارند در محاصرهٔ دایرههای آتش جنایات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی خویش، خود را نشانه میروند. حالا سیبل کارنامهٔ ۴۰سالهشان را روبهروی خودشان میبینند که باید به آن شلیک کنند: «فساد، دشمن اصلی ایران است!».(روزنامه آرمان، ۳۱اردیبهشت ۹۹)
رد تاریخیِ فاعل فساد در ایران
اگر این جمله را از کلی بودن آن درآوریم تا معلوم شود که فاعل (فاسدکننده) در ایران کی یا کیها بودهاند که «فساد، دشمن اصلی ایران شده است»، به ترجمه درست سیاسی و اجتماعی آن دست یافته و فاعل یا فاعلان مشخص این سیر سیاسی و اجتماعی را هم شناختهایم.
در بند نخست مقاله اشاره شد که فساد یک معلول است و همیشه فساد در مرحله آخر حیات یک پدیده به اوجش میرسد. نیز یادآوری شد که هر جا آزادی سرکوب شود، بهطور قانونمند و بدون تردید تخم فساد افشانده میشود. در پهنهٔ سیاسی و اجتماعی که لاجرم با حاکمیت سیاسی ارتباط مستقیم دارد، فساد هم مفعول فاعلی بهنام دیکتاتوری در دایرهٔ قدرت است که در چهار دههٔ گذشته در حاکمیت ولایت فقیه خلاصه و شناخته میشود.
بنابراین ترجمه درست عبارت «فساد، دشمن اصلی ایران است»، همانا این بوده و هست که «دیکتاتوری و خودکامگی، دشمن اصلی ایران بوده و هستند». این دیکتاتوری و خودکامگی چهار دهه است که در کشتزار جنایات خویش غوطه خورده و اکنون مشغول درو کردن پهناوری فساد خویش است.
دو روی سکهٔ فساد و فرمالیسم مبتذل
حالا فسادهای اپیدمیک که با فرمالیسم مبتذل ارتجاعی ـ فقاهتی و با ذات و جوهر تفکر این نظام عجین هستند، سرریز کرده و تعفن آن مشام یک جامعه را آزار میدهد؛ آنقدر که فاعل فسادکار هم خود را در محاصرهٔ ناگزیر استشمام آن حس میکند: «جامعه امروز ایران بهشدت از فسادهای مختلف رنجیدهخاطر است».(همان منبع)
حالا حاصل عمر واضعان شریعت در دایرهٔ قدرت این شده است که حجم فساد تمام پیکرهٔ نظام آخوندی را در نوردیده و مولدان فساد با روش و منششان هم انس گرفتهاند: «این حجم از فساد نشاندهنده این است که روش و منشهای موجود گرهگشا و امیدبخش برای جامعه نیست».(همان منبع)
لانهٔ دینفروشی و تنیدن فساد
یکی از مبانی اصلی گسترش فساد در ایران، دینپناهی و دینفروشی شبکهٔ آخوندی وابسته به ولایت فقیه است که خمینی آن را بنیاد گذاشت. چنین مبنایی را در هیچ کشور مسلمان دیگر نمیتوان یافت. چنین حجم فساد حکومتی را هم طبق گزارش سالانهٔ «سازمان جهانی سنجش فساد» در کمتر کشوری میتوان سراغ گرفت. از این رو بهدلیل سلطهٔ شبکهٔ آخوندی بر سیاست و اقتصاد و فرهنگ ایران، جریان فساد در کاریزهای زیر پای نظام جاری شده است. صدای شرشر این جریان در دورن نظام چنین قیاسی را برانگیخته و هشدار هم میدهد که «واقعیت موجود، خطرناک است»: «تفاوت ایران با دیگر کشورها در این است که سیاستهای کلان و خرد در فضای ادبیات خاص قرار دارد و به تعبیری سوءاستفادههایی میشود که دین را مورد هدف قرار داده و واقعیت موجود خطرناک است!».(همان منبع)
زندگی و معیشت مردم اولین لایه قربانی فساد حکومتی
واقعیت این است که فساد در هر نوع آن رابطه مستقیم با چرخهٔ زندگی خانوادگی و اجتماعی دارد. وقتی این فساد پیکرهٔ یک حاکمیت را درنوردیده، حاصل آن در جامعه و زندگی مردم، مختصات معیشتی و اقتصادیای است که در سالهای اخیر شاهد آن هستیم و هر سال هم مصیبتبارتر و جانکاهتر میشود. این پهنه از فساد حکومتی را باید جنایت علیه حیات یک ملت نامید. در این زمینه، نتیجه و مادهٔ مشخص و عینی فساد حکومتی منجر به ایجاد جامعهیی بهشدت طبقاتی شده، طوری که این فاصله حتی از منظر خودیهای نظام هم هر گونه چشمانداز بهبود را بلعیده و «به محاق برده است»: «اکثریت جامعه از نظر اقتصاد و معیشت دچار مشکل شدهاند و روند رو به رشد قیمتها، امید به آینده را به مُحاق برده است».(همان منبع)
رجعت دیرهنگام
حاصل آنکه دیوار فساد در نظام ولایت فقیه آنقدر قطور شده که رجعت به «بازتعریف و باز تولید مفاهیم» را ضروری کرده است؛ آن هم چهار دهه بعد از تخم فساد افشاندن و خدنگها به سنگها کوبیدن: «باید بهدنبال باز تولید و بازتعریف برخی مفاهیم بود و اینکه تفهیم شود که با روش و منشهای پیشین نمیتوان به نتایج متفاوت رسید».(همان منبع)
قطع قاطع شیوع فساد اپیدمیک
تاریخ اما گواهی میدهد که اینها مکافات طبیعی ساختار فسادمند تئوری ولایت فقیه هستند که هیچ علاج و درمانی هم برای آن در «بازتعریف و باز تولید مفاهیم» وجود ندارد. قطع قاطع شیوع فساد ایپدمیکی که با دایرهٔ قدرت سیاسی و حکومتی در نظام ولایت فقیه آمیخته و عجین است، نه در خود نظام که توسط قربانیان آن در سراسر ایران ممکن است.
بیشک در سه دههٔ پیش که سالهای چلچلی جمهوری اسلامی آخوندها بود، نمیشد تصویر واضحی از سه دههٔ بعد که همین روزها باشد داشت تا شاهد بود که خدنگهای حاکمیت ولایت فقیه در تمامی زمینهها به سنگ بخورند.
از آنجا که این حاکمیت اولین پله صدارتش را با سرکوب آزادیها و تشدید انحصارطلبی بنا نهاد، بهطور کلی میشد پیشبینی کرد در جامعهیی که اولین ضرورتش آزادیست، قربانی کردن آن یعنی کاشتن تخم فساد و تباهی. اولین نتیجهگیری از این قانونمندی این است که فساد، آخر راه است و خود، معلول و مدلولی از یک اصل میباشد.
حالا ناجمهوری آخوندی دارد کٍشتههایش را که با سرکوب افسارگسیختهٔ آزادی جولان داده است، کلان کلان در مزارع فساد و تباهی درو میکند. حالا عقربهای نظام دارند در محاصرهٔ دایرههای آتش جنایات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی خویش، خود را نشانه میروند. حالا سیبل کارنامهٔ ۴۰سالهشان را روبهروی خودشان میبینند که باید به آن شلیک کنند: «فساد، دشمن اصلی ایران است!».(روزنامه آرمان، ۳۱اردیبهشت ۹۹)
رد تاریخیِ فاعل فساد در ایران
اگر این جمله را از کلی بودن آن درآوریم تا معلوم شود که فاعل (فاسدکننده) در ایران کی یا کیها بودهاند که «فساد، دشمن اصلی ایران شده است»، به ترجمه درست سیاسی و اجتماعی آن دست یافته و فاعل یا فاعلان مشخص این سیر سیاسی و اجتماعی را هم شناختهایم.
در بند نخست مقاله اشاره شد که فساد یک معلول است و همیشه فساد در مرحله آخر حیات یک پدیده به اوجش میرسد. نیز یادآوری شد که هر جا آزادی سرکوب شود، بهطور قانونمند و بدون تردید تخم فساد افشانده میشود. در پهنهٔ سیاسی و اجتماعی که لاجرم با حاکمیت سیاسی ارتباط مستقیم دارد، فساد هم مفعول فاعلی بهنام دیکتاتوری در دایرهٔ قدرت است که در چهار دههٔ گذشته در حاکمیت ولایت فقیه خلاصه و شناخته میشود.
بنابراین ترجمه درست عبارت «فساد، دشمن اصلی ایران است»، همانا این بوده و هست که «دیکتاتوری و خودکامگی، دشمن اصلی ایران بوده و هستند». این دیکتاتوری و خودکامگی چهار دهه است که در کشتزار جنایات خویش غوطه خورده و اکنون مشغول درو کردن پهناوری فساد خویش است.
دو روی سکهٔ فساد و فرمالیسم مبتذل
حالا فسادهای اپیدمیک که با فرمالیسم مبتذل ارتجاعی ـ فقاهتی و با ذات و جوهر تفکر این نظام عجین هستند، سرریز کرده و تعفن آن مشام یک جامعه را آزار میدهد؛ آنقدر که فاعل فسادکار هم خود را در محاصرهٔ ناگزیر استشمام آن حس میکند: «جامعه امروز ایران بهشدت از فسادهای مختلف رنجیدهخاطر است».(همان منبع)
حالا حاصل عمر واضعان شریعت در دایرهٔ قدرت این شده است که حجم فساد تمام پیکرهٔ نظام آخوندی را در نوردیده و مولدان فساد با روش و منششان هم انس گرفتهاند: «این حجم از فساد نشاندهنده این است که روش و منشهای موجود گرهگشا و امیدبخش برای جامعه نیست».(همان منبع)
لانهٔ دینفروشی و تنیدن فساد
یکی از مبانی اصلی گسترش فساد در ایران، دینپناهی و دینفروشی شبکهٔ آخوندی وابسته به ولایت فقیه است که خمینی آن را بنیاد گذاشت. چنین مبنایی را در هیچ کشور مسلمان دیگر نمیتوان یافت. چنین حجم فساد حکومتی را هم طبق گزارش سالانهٔ «سازمان جهانی سنجش فساد» در کمتر کشوری میتوان سراغ گرفت. از این رو بهدلیل سلطهٔ شبکهٔ آخوندی بر سیاست و اقتصاد و فرهنگ ایران، جریان فساد در کاریزهای زیر پای نظام جاری شده است. صدای شرشر این جریان در دورن نظام چنین قیاسی را برانگیخته و هشدار هم میدهد که «واقعیت موجود، خطرناک است»: «تفاوت ایران با دیگر کشورها در این است که سیاستهای کلان و خرد در فضای ادبیات خاص قرار دارد و به تعبیری سوءاستفادههایی میشود که دین را مورد هدف قرار داده و واقعیت موجود خطرناک است!».(همان منبع)
زندگی و معیشت مردم اولین لایه قربانی فساد حکومتی
واقعیت این است که فساد در هر نوع آن رابطه مستقیم با چرخهٔ زندگی خانوادگی و اجتماعی دارد. وقتی این فساد پیکرهٔ یک حاکمیت را درنوردیده، حاصل آن در جامعه و زندگی مردم، مختصات معیشتی و اقتصادیای است که در سالهای اخیر شاهد آن هستیم و هر سال هم مصیبتبارتر و جانکاهتر میشود. این پهنه از فساد حکومتی را باید جنایت علیه حیات یک ملت نامید. در این زمینه، نتیجه و مادهٔ مشخص و عینی فساد حکومتی منجر به ایجاد جامعهیی بهشدت طبقاتی شده، طوری که این فاصله حتی از منظر خودیهای نظام هم هر گونه چشمانداز بهبود را بلعیده و «به محاق برده است»: «اکثریت جامعه از نظر اقتصاد و معیشت دچار مشکل شدهاند و روند رو به رشد قیمتها، امید به آینده را به مُحاق برده است».(همان منبع)
رجعت دیرهنگام
حاصل آنکه دیوار فساد در نظام ولایت فقیه آنقدر قطور شده که رجعت به «بازتعریف و باز تولید مفاهیم» را ضروری کرده است؛ آن هم چهار دهه بعد از تخم فساد افشاندن و خدنگها به سنگها کوبیدن: «باید بهدنبال باز تولید و بازتعریف برخی مفاهیم بود و اینکه تفهیم شود که با روش و منشهای پیشین نمیتوان به نتایج متفاوت رسید».(همان منبع)
قطع قاطع شیوع فساد اپیدمیک
تاریخ اما گواهی میدهد که اینها مکافات طبیعی ساختار فسادمند تئوری ولایت فقیه هستند که هیچ علاج و درمانی هم برای آن در «بازتعریف و باز تولید مفاهیم» وجود ندارد. قطع قاطع شیوع فساد ایپدمیکی که با دایرهٔ قدرت سیاسی و حکومتی در نظام ولایت فقیه آمیخته و عجین است، نه در خود نظام که توسط قربانیان آن در سراسر ایران ممکن است.
Information
Author | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organization | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Website | - |
Tags |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company
Comments