نشانی های کابوس پساکرونا
Apr 18, 2020 ·
6m 11s
Sign up for free
Listen to this episode and many more. Enjoy the best podcasts on Spreaker!
Download and listen anywhere
Download your favorite episodes and enjoy them, wherever you are! Sign up or log in now to access offline listening.
Description
دوران پساکرونا برای نظام آخوندی بدل به یک مشغلهٔ جاری در هالهای از ابهام و اوهام و کابوس شده است. این مشغله، نگاهی کارشناسانه برای برنامهریزی یا توسعه و کارآفرینی نیست بلکه بالاگرفتن یک هراس از ظهور ناگزیر و در تقدیرِ جنبشهای اجتماعی است. این هشدار را در دو هفتهٔ اخیر بارها از جانب رسانههای حکومتی شاهد بودهایم.
زمینهٔ ظهور جنبشهای اجتماعی در ایران همواره مهیا بوده و در قیامهای گوناگون بروز گسترده و سراسری یافته است. چنین زمینهای این روزها بهعنوان چالش مهم دوران پساکرونا مطرح میشود. روزنامه رسالت در شماره ۲۸فروردین ۹۹ضمن هشدار درباره آینده نظام آخوندی در پساکرونا، اعتراف کرده است که حاکمیت ولایت فقیه هیچ زیرساخت صنفی و اجتماعی را سالم نگذاشته و نسبت به «چالشهای موجود در جامعه ایران» هشدار داده است. این هشدار را از فروپاشاندن تمام زیرساختهای زندگی در آینهٔ خود نظام میبیند که هیچ جایی سالم باقی نمانده است و بحران پساکرونا فراگیرتر از بحران کنونی آن خواهد بود: «اگر بخواهیم به بخشی از چالشهای موجود در جامعه ایران اشاره کنیم میتوان به کاهش سرمایه اجتماعی، فقر، اعتیاد، بیکاری، تبعیض در نظام آموزشی، تغییر الگوی خانواده، مهاجرت نخبگان، خشونت، امنیت روانی- اجتماعی و حقوق شهروندی اشاره کرد».
چنین جامعهیی با چنین مختصات اعتراف شده توسط باند غالب رژیم، غرق در کرونا هم شده است. برآیند بردارهای این دو وضعیت، آیا جز بحران فراگیر پساکرونا را رو در روی آخوندها آدرس میدهد؟
به مصداق «از توفان که درآمدی، دیگر آدم قبلی نیستی»، جامعه ایران که در چالش مدام با حاکمیت بوده و وارد توفان کرونا شده است، در پساکرونا دیگر جامعه قبلی نخواهد بود. این واقعیتهای بههم تنیده شده، مدام هول و هراس پساکرونا را در منظر حاکمیت و دولت آخوندی پررنگ میکند؛ بهخصوص که خودشان یقین دارند که جامعه ایران «اعتباری برای نهادهای بالادستی در عرصه عمل سیاسی قائل نیست و این میتواند مخاطره برانگیز باشد»: «باید بپذیریم که جامعه فرودست، طبقات کارگری، کارمندان و حتی ردههای طبقه متوسط بالا در جامعه ملی اکنون تحت فشارهای فزاینده اقتصادی بهسر میبرند. اگر جامعه فرودست ما به این معنا اعتماد نکند و اعتباری برای نهادهای بالادستی در عرصه عمل سیاسی قائل نباشد، واگراییها در فشارهای ناشی از بحران موجود کرونا و تبعات اقتصادی ناشی از آن میتواند مخاطرهبرانگیز باشد». (روزنامه آرمان، ۲۸فروردین ۹۹)
در این تردید نیست که بهطور عام دنیای پساکرونا کیفیتی متفاوت نسبت به دنیای پیشاکرونا خواهد داشت. این تغییر کیفی وقتی در عرصهٔ سیاسی و جدال بین یک جامعه با یک نظام دیکتاتوری بروز میکند، تأثیر مضاعفی علاوه بر آثار عام آن خواهد داشت. از این رو این تأثیر مضاعف را باید چالشی بزرگ بین چنین جامعهیی با سلطهگر دیکتاتور تلقی نمود. با همین زمینه و استعداد اجتماعی که سالهاست در ایران علیه حاکمیت آخوندی مهیا بوده و به چندین قیام هم بالغ شده است، باید «اختلالات ناشی از امواج کرونا» را نیز اضافه نمود. بنابراین مختصات فعلی وقتی در بحران کرونا رشد مضاعف داشته باشد، در پساکرونا به «پرسشهای جدی» بدل خواهد شد و «ابعاد گوناگون» خواهد داشت: «اختلالات ناشی از امواج بحران کرونا در ارتباط با بسیاری از مقولاتی که تحتعنوان مقولات دینی در چارچوب اسلام سیاسی و در سنت تفکر دینی مطرح بوده، با پرسشهای جدی روبهرو خواهد بود و اینبار نهاندیشهورزان که تودههای مردم را تحتتاثیر خود قرار خواهد داد و پیامدهای ناشی از آن میتواند در گسترش حرکت مخالفت با وضع موجود نیز اثر خود را برجا بگذارد. اینها نکاتی است که باید در باب ابعاد گوناگون آن اندیشه کرد». (همان منبع)
اندیشیدن در باب پساکرونا از جانب نظام آخوندی متکی بر هیچ سرمایه و دستاوردی جز دستمایههای سرکوب نبوده و نیست. در چنتهٔ این نظام اساساً اندیشیدن یعنی بهکارگیری ماهرانهتر دروغ، لاپوشانی، شیادی و یافتن راهکار پهن کردن بساط سلطهگری هر چه بیشتر بر مردم و تدبیر جستن برای غارت آنها میباشد. همینگونه که این روزها حاکمیت و دولت آخوندی در بحبوحهٔ شیوع کرونا دنبال نجات نظام از طریق کشاندن مردم به تولید است تا دفع کرونا از ساحت جان و زندگی مردم.
واقعیت این است که تمامی نشانهها ـ و همین نمونه اعترافهای حکومتیان ـ گواهی میدهند که دوران پساکرونا مصادف با بزرگترین چالشهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی برای نظام ولایت فقیه خواهد بود. این واقعیت در تقدیر را مردم، جوانان شورشی و کنشگران میلیونیِ هوشیار از هماکنون نشانی میدهند.
زمینهٔ ظهور جنبشهای اجتماعی در ایران همواره مهیا بوده و در قیامهای گوناگون بروز گسترده و سراسری یافته است. چنین زمینهای این روزها بهعنوان چالش مهم دوران پساکرونا مطرح میشود. روزنامه رسالت در شماره ۲۸فروردین ۹۹ضمن هشدار درباره آینده نظام آخوندی در پساکرونا، اعتراف کرده است که حاکمیت ولایت فقیه هیچ زیرساخت صنفی و اجتماعی را سالم نگذاشته و نسبت به «چالشهای موجود در جامعه ایران» هشدار داده است. این هشدار را از فروپاشاندن تمام زیرساختهای زندگی در آینهٔ خود نظام میبیند که هیچ جایی سالم باقی نمانده است و بحران پساکرونا فراگیرتر از بحران کنونی آن خواهد بود: «اگر بخواهیم به بخشی از چالشهای موجود در جامعه ایران اشاره کنیم میتوان به کاهش سرمایه اجتماعی، فقر، اعتیاد، بیکاری، تبعیض در نظام آموزشی، تغییر الگوی خانواده، مهاجرت نخبگان، خشونت، امنیت روانی- اجتماعی و حقوق شهروندی اشاره کرد».
چنین جامعهیی با چنین مختصات اعتراف شده توسط باند غالب رژیم، غرق در کرونا هم شده است. برآیند بردارهای این دو وضعیت، آیا جز بحران فراگیر پساکرونا را رو در روی آخوندها آدرس میدهد؟
به مصداق «از توفان که درآمدی، دیگر آدم قبلی نیستی»، جامعه ایران که در چالش مدام با حاکمیت بوده و وارد توفان کرونا شده است، در پساکرونا دیگر جامعه قبلی نخواهد بود. این واقعیتهای بههم تنیده شده، مدام هول و هراس پساکرونا را در منظر حاکمیت و دولت آخوندی پررنگ میکند؛ بهخصوص که خودشان یقین دارند که جامعه ایران «اعتباری برای نهادهای بالادستی در عرصه عمل سیاسی قائل نیست و این میتواند مخاطره برانگیز باشد»: «باید بپذیریم که جامعه فرودست، طبقات کارگری، کارمندان و حتی ردههای طبقه متوسط بالا در جامعه ملی اکنون تحت فشارهای فزاینده اقتصادی بهسر میبرند. اگر جامعه فرودست ما به این معنا اعتماد نکند و اعتباری برای نهادهای بالادستی در عرصه عمل سیاسی قائل نباشد، واگراییها در فشارهای ناشی از بحران موجود کرونا و تبعات اقتصادی ناشی از آن میتواند مخاطرهبرانگیز باشد». (روزنامه آرمان، ۲۸فروردین ۹۹)
در این تردید نیست که بهطور عام دنیای پساکرونا کیفیتی متفاوت نسبت به دنیای پیشاکرونا خواهد داشت. این تغییر کیفی وقتی در عرصهٔ سیاسی و جدال بین یک جامعه با یک نظام دیکتاتوری بروز میکند، تأثیر مضاعفی علاوه بر آثار عام آن خواهد داشت. از این رو این تأثیر مضاعف را باید چالشی بزرگ بین چنین جامعهیی با سلطهگر دیکتاتور تلقی نمود. با همین زمینه و استعداد اجتماعی که سالهاست در ایران علیه حاکمیت آخوندی مهیا بوده و به چندین قیام هم بالغ شده است، باید «اختلالات ناشی از امواج کرونا» را نیز اضافه نمود. بنابراین مختصات فعلی وقتی در بحران کرونا رشد مضاعف داشته باشد، در پساکرونا به «پرسشهای جدی» بدل خواهد شد و «ابعاد گوناگون» خواهد داشت: «اختلالات ناشی از امواج بحران کرونا در ارتباط با بسیاری از مقولاتی که تحتعنوان مقولات دینی در چارچوب اسلام سیاسی و در سنت تفکر دینی مطرح بوده، با پرسشهای جدی روبهرو خواهد بود و اینبار نهاندیشهورزان که تودههای مردم را تحتتاثیر خود قرار خواهد داد و پیامدهای ناشی از آن میتواند در گسترش حرکت مخالفت با وضع موجود نیز اثر خود را برجا بگذارد. اینها نکاتی است که باید در باب ابعاد گوناگون آن اندیشه کرد». (همان منبع)
اندیشیدن در باب پساکرونا از جانب نظام آخوندی متکی بر هیچ سرمایه و دستاوردی جز دستمایههای سرکوب نبوده و نیست. در چنتهٔ این نظام اساساً اندیشیدن یعنی بهکارگیری ماهرانهتر دروغ، لاپوشانی، شیادی و یافتن راهکار پهن کردن بساط سلطهگری هر چه بیشتر بر مردم و تدبیر جستن برای غارت آنها میباشد. همینگونه که این روزها حاکمیت و دولت آخوندی در بحبوحهٔ شیوع کرونا دنبال نجات نظام از طریق کشاندن مردم به تولید است تا دفع کرونا از ساحت جان و زندگی مردم.
واقعیت این است که تمامی نشانهها ـ و همین نمونه اعترافهای حکومتیان ـ گواهی میدهند که دوران پساکرونا مصادف با بزرگترین چالشهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی برای نظام ولایت فقیه خواهد بود. این واقعیت در تقدیر را مردم، جوانان شورشی و کنشگران میلیونیِ هوشیار از هماکنون نشانی میدهند.
Information
Author | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organization | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Website | - |
Tags |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company