پرده_برداری صریح از دو مدل کرونا در ایران - ۴ اردیبهشت ۹۹
Apr 23, 2020 ·
12m 43s
Download and listen anywhere
Download your favorite episodes and enjoy them, wherever you are! Sign up or log in now to access offline listening.
Description
ایران قبل از کرونا به کجا میرفت؟ بعد از کرونا دارد به کجا میرود؟ آیا مرحله کرونا ادامهٔ قبل از کرونا است؟ در نهایت چه میخواهد بشود؟ این پرسشها را بهطور منطقی جلو هیچ کشور و دولت دیگری نمیتوان گذاشت؛ چون اصلاً زمینهٔ چنین پرسشهایی وجود ندارد.
زمینهٔ این پرسشها در کجا ریشه دارد که هر چه در بحران کرونا جلوتر میرویم شاخ و برگهای آن بیشتر نمایان و گسترده میشود؟ بهتر است پرسیده شود که سرچشمهٔ بنبست بحران کرونا در ایران از چیست، در کجاست و اکنون مختصات آن چگونه است؟
همهٔ تحولات ایران را قبل از بروز کرونا و در حین کرونا باید در کیفیت رابطه دولت و ملت جستوجو کرد. این رابطه اکنون در سومین ماه جاری بودن کرونا به حادترین، بحرانیترین و انفجاریترین نقطه و مختصات خود رسیده است.
یک گزارش، یک پردهبرداری صریح
برای روشن شدن چنین مختصاتی و داشتن تصویر بالنسبه چند جانبهای، بهجاست به یک یادداشت گزارشگونه از یک روزنامهٔ حکومتی اشاره شود تا ابعاد بحران حاد و انفجاری بین ملت و دولت دیده شود.
روزنامه جهان صنعت در شمارهٔ ۳اردیبهشت ۹۹ یادداشتی با عنوان «کرونا و تابآوری» نوشته است که بیشتر شبیه گزارشی از مناطق و جبهههای جنگیِ در آستانهٔ فروپاشی است. بخشهایی از این یادداشت مهم را مرور و بررسی میکنیم.
در شروع یادداشت، پردهبرداری صریحی را از زمان ورود ویروس کرونا به ایران شاهدیم. کافیست این جمله را در جلسهٔ دولت جلو حسن روحانی گذاشت تا ببیند حرفهایش (بخوانید شخصیت مبتذل و دروغهای نجومیاش دربارهٔ زمان ورود ویروس به ایران) در درون نظام آخوندی چقدر وزن و اعتبار دارد تا چه رسد در بین مردم ایران:
«در اواخر دیماه ۱۳۹۸ ویروس کرونا به کشور وارد شد و پس از تأخیر یک ماهه موارد بیماری در کشور گزارش شد». (یادآوری: نقلقولها تا پایان مقاله از روزنامه جهان صنعت به تاریخ ۳اردیبهشت ۹۹ است.)
دو مدل کرونا در ایران!
بارها گفته و نوشته و اسناد آن ارائه شده که نظام آخوندی کرونا را بهطور مطلق پنهانکاری، امنیتی و سیاسی برای حفظ نظام کرده ـ نه بهداشتی و درمانی برای نجات مردم ایران ـ و همین هم علت شیوع شتابان آن از قم به سراسر ایران و حتی برخی کشورهای دنیا بوده است و هنوز هم ادامه دارد:
«پس از گذشت بیش از سه ماه از ورود ویروس به کشور، مدیریت امنیتی و سیاسی بحران کرونا وضع کشور را به جایی رسانده است که برخلاف کنترل بیماری در کانونهای آلوده جهانی، رقم ابتلا به بیماری در ایران رو به افزایش است و از هفته دوم اردیبهشتماه تعداد مبتلایان و مرگ و میرها افزایش خواهد یافت. پنهانکاری در ارائه آمار واقعی مبتلایان و مرگومیرها به جامعه در پی غلبه مصالح امنیتی بر منافع ملی و همچنین سبقت تصمیمهای سیاسی و اقتصادی از تصمیمهای بهداشتی و درمانی در کنترل بیماری کرونا، تنها پیآمد آن میتواند ایجاد شرایط جنگی همراه با قشونکشی نظامی ـ امنیتی در جامعه باشد».
راهحل کرونا با پاندومی کردن ویروس!
خوب است تصویر روشنی از درون نظام دربارهٔ راهحل خامنهای و دولت متبوعش برای کشاندن مردم بهسر کارها و رونق تولید در جهت تأمین اقتصاد دولتی داشته باشیم. تصویر مسیر قتلعامی که حسن روحانی وعدهٔ ۲میلیون کشته بر اثر کرونا را داد:
«راهکار فعلی دولت این است که همزمان با برداشته شدن قرنطینه و حذف ممنوعیتها و محدودیتها در سطح کشور با هدف جلوگیری از عوارض بحران اقتصادی کرونا در جامعه، بر رقم مبتلایان به بیماری افزوده شود تا پس از بهبودی مبتلایان دارای سیستم ایمنی مطلوب و قوی و بدون سابقه بیماریهای ناتوانکننده و خطرناک یک ایمنی جمعی در جامعه ایجاد کنند و جمعیت کشور نسبت به بیماری مصونیت پیدا کند».
حکومت یا نمایش و تبلیغ فساد؟
سپس تصویری از تمامیت یک مدیریت کلانفاسد و «نمایشی و تبلیغاتی» را شاهدیم که بهدلیل سلطهٔ سیاسی و حقوقیاش با جان یک ملت بازی میکند تا فقط باندهای مافیایی نظام ولایی که دچار «بحران بیاعتمادی اجتماعی» از جانب مردم شدهاند، سر کار باشند و از خون و خوان و خاک یک ملت و کشور ارتزاق کنند:
«وضعیت نمایشی و تبلیغاتی مدیریت ابر بحران کرونا، تصمیمهای متناقض دولتی و رفتار حکومت در پی اعتراضات آبان ۹۸ و همچنین سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی و کشته شدن مسافران آن در کنار پنهانکاری حکومت، به بحران بیاعتمادی اجتماعی نسبت به حکومت دامن زده است».
طلسم بحران معیشت کجا باید بشکند؟
این روزها از هر منظری که به بحران اقتصادی ایران و معیشت مردم در شیوع کرونا نگاه میشود، به تمرکز پول و سرمایه و هستی ایران نزد خامنهای میرسیم که با قساوت اعجابانگیزی سرمایهٔ بیلیاردی خودش و شبکهٔ امپراتوری مالیاش را به کمک زندگی بحرانی مردم ایران اختصاص نمیدهد؛ آنقدر که «اکنون ۳۵میلیون نفر از جمعیت ۸۵میلیونی کشور با فقر و گرسنگی مواجه شدهاند». این وضعیت را با اعداد و ارقامش باید جلو حسن روحانی گذاشت که در هر جلسهٔ دولت، برتری محیرالعقول دولتش را در امر کرونا به رخ دولتهای دنیا میکشد:
«تاکنون حداقل سه میلیون نفر از نیروی کار رسمی و غیررسمی جامعه از فعالیتهای اقتصادی و تجاری اخراج و با مشکلات معیشتی فراوانی در جامعه مواجه شدهاند. با افزایش جمعیت حاشیهنشین و ساکنان سکونتگاههای غیررسمی و شبهرسمی به رقم ۳۲میلیون نفر در کشور و آمار بیکاری سه میلیون نفری نیروی کار رسمی و غیررسمی در کشور میتوان دریافت که اکنون ۳۵میلیون نفر از جمعیت ۸۵میلیونی کشور با فقر و گرسنگی مواجه شدهاند. در سایه کرونا قیمت کالاهای اساسی مردم رو به افزایش است و روزانه یا هفتگی چیزی حدود ۱۰-۵درصد بر قیمت کالاها افزوده میشود».
ابر جنبش ناگزیر
چنین وضعیتی به اندازه کافی گویای بمب انفجاری جامعه طبقاتیشدهٔ ایران است. این بمب یک پیشینهٔ نزدیک در همین چند ماه پیش داشته است که قیام آبان ۹۸ بود. قیامی که نظام ولایت فقیه را در درونش دچار چندپارگی و چالشهای بیهمتا کرد که یک نمونهٔ آن تصفیه حساب بزرگ با حذف رقیب در نمایش انتخابات دوم اسفند و نمونهٔ بزرگترش تحریم قاطع همین نمایش توسط مردم ایران بوده است. حالا اما زمینهٔ انفجاری جامعه طبقاتی بسا همهگیرتر و گستردهتر شده است که «میتوان از آن بهعنوان یک ابر جنبش اعتراضی یاد کرد»:
«اکنون تبعات اقتصادی کرونا و در پس آن، تبعات اجتماعی بیماری در کشور نمایان شده و فروپاشی اقتصادی و سپس فروپاشی اجتماعی در آینده نزدیک غیرقابل اجتناب خواهد بود. این مسأله در کنار مطالعهٔ منحنی روند اعتراضات مردمی در کشور در سالهای ۷۸، ۸۸، ۹۶ و ۹۸ بروز مجدد نارضایتیهای اقتصادی و اجتماعی در جامعه و کشیده شدن آن به سطح خیابانها را طی ماههای آینده در پی خواهد داشت. البته اینبار اعتراضات شدیدتر و همراه با خشونت خواهد بود و میتوان از آن بهعنوان یک ابر جنبش اعتراضی در کشور یاد کرد که بیشتر اقشار فرودست و متوسط جامعه در آن حضور خواهند داشت».
این همان نهایتی است که بهطور قانونمند روند تحولات ایران از قبل از کرونا به دوران کرونا سرایت کرده که لاجرم «فروپاشی اقتصادی و اجتماعی غیرقابل اجتناب خواهد بود» و به «ابر جنبش اعتراضی» خواهد انجامید.
زمینهٔ این پرسشها در کجا ریشه دارد که هر چه در بحران کرونا جلوتر میرویم شاخ و برگهای آن بیشتر نمایان و گسترده میشود؟ بهتر است پرسیده شود که سرچشمهٔ بنبست بحران کرونا در ایران از چیست، در کجاست و اکنون مختصات آن چگونه است؟
همهٔ تحولات ایران را قبل از بروز کرونا و در حین کرونا باید در کیفیت رابطه دولت و ملت جستوجو کرد. این رابطه اکنون در سومین ماه جاری بودن کرونا به حادترین، بحرانیترین و انفجاریترین نقطه و مختصات خود رسیده است.
یک گزارش، یک پردهبرداری صریح
برای روشن شدن چنین مختصاتی و داشتن تصویر بالنسبه چند جانبهای، بهجاست به یک یادداشت گزارشگونه از یک روزنامهٔ حکومتی اشاره شود تا ابعاد بحران حاد و انفجاری بین ملت و دولت دیده شود.
روزنامه جهان صنعت در شمارهٔ ۳اردیبهشت ۹۹ یادداشتی با عنوان «کرونا و تابآوری» نوشته است که بیشتر شبیه گزارشی از مناطق و جبهههای جنگیِ در آستانهٔ فروپاشی است. بخشهایی از این یادداشت مهم را مرور و بررسی میکنیم.
در شروع یادداشت، پردهبرداری صریحی را از زمان ورود ویروس کرونا به ایران شاهدیم. کافیست این جمله را در جلسهٔ دولت جلو حسن روحانی گذاشت تا ببیند حرفهایش (بخوانید شخصیت مبتذل و دروغهای نجومیاش دربارهٔ زمان ورود ویروس به ایران) در درون نظام آخوندی چقدر وزن و اعتبار دارد تا چه رسد در بین مردم ایران:
«در اواخر دیماه ۱۳۹۸ ویروس کرونا به کشور وارد شد و پس از تأخیر یک ماهه موارد بیماری در کشور گزارش شد». (یادآوری: نقلقولها تا پایان مقاله از روزنامه جهان صنعت به تاریخ ۳اردیبهشت ۹۹ است.)
دو مدل کرونا در ایران!
بارها گفته و نوشته و اسناد آن ارائه شده که نظام آخوندی کرونا را بهطور مطلق پنهانکاری، امنیتی و سیاسی برای حفظ نظام کرده ـ نه بهداشتی و درمانی برای نجات مردم ایران ـ و همین هم علت شیوع شتابان آن از قم به سراسر ایران و حتی برخی کشورهای دنیا بوده است و هنوز هم ادامه دارد:
«پس از گذشت بیش از سه ماه از ورود ویروس به کشور، مدیریت امنیتی و سیاسی بحران کرونا وضع کشور را به جایی رسانده است که برخلاف کنترل بیماری در کانونهای آلوده جهانی، رقم ابتلا به بیماری در ایران رو به افزایش است و از هفته دوم اردیبهشتماه تعداد مبتلایان و مرگ و میرها افزایش خواهد یافت. پنهانکاری در ارائه آمار واقعی مبتلایان و مرگومیرها به جامعه در پی غلبه مصالح امنیتی بر منافع ملی و همچنین سبقت تصمیمهای سیاسی و اقتصادی از تصمیمهای بهداشتی و درمانی در کنترل بیماری کرونا، تنها پیآمد آن میتواند ایجاد شرایط جنگی همراه با قشونکشی نظامی ـ امنیتی در جامعه باشد».
راهحل کرونا با پاندومی کردن ویروس!
خوب است تصویر روشنی از درون نظام دربارهٔ راهحل خامنهای و دولت متبوعش برای کشاندن مردم بهسر کارها و رونق تولید در جهت تأمین اقتصاد دولتی داشته باشیم. تصویر مسیر قتلعامی که حسن روحانی وعدهٔ ۲میلیون کشته بر اثر کرونا را داد:
«راهکار فعلی دولت این است که همزمان با برداشته شدن قرنطینه و حذف ممنوعیتها و محدودیتها در سطح کشور با هدف جلوگیری از عوارض بحران اقتصادی کرونا در جامعه، بر رقم مبتلایان به بیماری افزوده شود تا پس از بهبودی مبتلایان دارای سیستم ایمنی مطلوب و قوی و بدون سابقه بیماریهای ناتوانکننده و خطرناک یک ایمنی جمعی در جامعه ایجاد کنند و جمعیت کشور نسبت به بیماری مصونیت پیدا کند».
حکومت یا نمایش و تبلیغ فساد؟
سپس تصویری از تمامیت یک مدیریت کلانفاسد و «نمایشی و تبلیغاتی» را شاهدیم که بهدلیل سلطهٔ سیاسی و حقوقیاش با جان یک ملت بازی میکند تا فقط باندهای مافیایی نظام ولایی که دچار «بحران بیاعتمادی اجتماعی» از جانب مردم شدهاند، سر کار باشند و از خون و خوان و خاک یک ملت و کشور ارتزاق کنند:
«وضعیت نمایشی و تبلیغاتی مدیریت ابر بحران کرونا، تصمیمهای متناقض دولتی و رفتار حکومت در پی اعتراضات آبان ۹۸ و همچنین سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی و کشته شدن مسافران آن در کنار پنهانکاری حکومت، به بحران بیاعتمادی اجتماعی نسبت به حکومت دامن زده است».
طلسم بحران معیشت کجا باید بشکند؟
این روزها از هر منظری که به بحران اقتصادی ایران و معیشت مردم در شیوع کرونا نگاه میشود، به تمرکز پول و سرمایه و هستی ایران نزد خامنهای میرسیم که با قساوت اعجابانگیزی سرمایهٔ بیلیاردی خودش و شبکهٔ امپراتوری مالیاش را به کمک زندگی بحرانی مردم ایران اختصاص نمیدهد؛ آنقدر که «اکنون ۳۵میلیون نفر از جمعیت ۸۵میلیونی کشور با فقر و گرسنگی مواجه شدهاند». این وضعیت را با اعداد و ارقامش باید جلو حسن روحانی گذاشت که در هر جلسهٔ دولت، برتری محیرالعقول دولتش را در امر کرونا به رخ دولتهای دنیا میکشد:
«تاکنون حداقل سه میلیون نفر از نیروی کار رسمی و غیررسمی جامعه از فعالیتهای اقتصادی و تجاری اخراج و با مشکلات معیشتی فراوانی در جامعه مواجه شدهاند. با افزایش جمعیت حاشیهنشین و ساکنان سکونتگاههای غیررسمی و شبهرسمی به رقم ۳۲میلیون نفر در کشور و آمار بیکاری سه میلیون نفری نیروی کار رسمی و غیررسمی در کشور میتوان دریافت که اکنون ۳۵میلیون نفر از جمعیت ۸۵میلیونی کشور با فقر و گرسنگی مواجه شدهاند. در سایه کرونا قیمت کالاهای اساسی مردم رو به افزایش است و روزانه یا هفتگی چیزی حدود ۱۰-۵درصد بر قیمت کالاها افزوده میشود».
ابر جنبش ناگزیر
چنین وضعیتی به اندازه کافی گویای بمب انفجاری جامعه طبقاتیشدهٔ ایران است. این بمب یک پیشینهٔ نزدیک در همین چند ماه پیش داشته است که قیام آبان ۹۸ بود. قیامی که نظام ولایت فقیه را در درونش دچار چندپارگی و چالشهای بیهمتا کرد که یک نمونهٔ آن تصفیه حساب بزرگ با حذف رقیب در نمایش انتخابات دوم اسفند و نمونهٔ بزرگترش تحریم قاطع همین نمایش توسط مردم ایران بوده است. حالا اما زمینهٔ انفجاری جامعه طبقاتی بسا همهگیرتر و گستردهتر شده است که «میتوان از آن بهعنوان یک ابر جنبش اعتراضی یاد کرد»:
«اکنون تبعات اقتصادی کرونا و در پس آن، تبعات اجتماعی بیماری در کشور نمایان شده و فروپاشی اقتصادی و سپس فروپاشی اجتماعی در آینده نزدیک غیرقابل اجتناب خواهد بود. این مسأله در کنار مطالعهٔ منحنی روند اعتراضات مردمی در کشور در سالهای ۷۸، ۸۸، ۹۶ و ۹۸ بروز مجدد نارضایتیهای اقتصادی و اجتماعی در جامعه و کشیده شدن آن به سطح خیابانها را طی ماههای آینده در پی خواهد داشت. البته اینبار اعتراضات شدیدتر و همراه با خشونت خواهد بود و میتوان از آن بهعنوان یک ابر جنبش اعتراضی در کشور یاد کرد که بیشتر اقشار فرودست و متوسط جامعه در آن حضور خواهند داشت».
این همان نهایتی است که بهطور قانونمند روند تحولات ایران از قبل از کرونا به دوران کرونا سرایت کرده که لاجرم «فروپاشی اقتصادی و اجتماعی غیرقابل اجتناب خواهد بود» و به «ابر جنبش اعتراضی» خواهد انجامید.
Information
Author | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organization | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Website | - |
Tags |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company
Comments