پرتاب و مرگ قاضی منصوری یادآور «خودکشیشدن» سعید امامی
Jun 21, 2020 ·
10m 23s
Download and listen anywhere
Download your favorite episodes and enjoy them, wherever you are! Sign up or log in now to access offline listening.
Description
ناکام ماندن عملیات چند وجهی!
به نظر میرسد این بار سازمان اطلاعات سپاه نتوانست مانند عملیات هدایت روحالله زم به داخل ایران، طی یک «عملیات حرفهیی، هوشمندانه و چند وجهی و با به کارگیری روشهای نوین اطلاعاتی و شگردهای ابتکاری، سرویسهای بیگانه را مدیریت و فریب داده»! و قاضی منصوری را با سلام و صلوات به دادگاه نمایشی بیاورد و سیرک عدالتپناهی آخوند رئیسی را با چشمبندی جدید پر رونقتر نماید.
به نظر میرسد این بار قربانی در «پوششهای گوناگون و چند لایهای مورد حفاظت قرار نگرفته بود» زیرا بهسادگی پخ کردن یک گوسفند دست و پا بسته و بهسرعت حذف شد تا یک جعبه سیاه ناگشودهٔ دیگر به مجموعه جعبه سیاههای انبار شدهٔ تاریکخانهٔ اشباح در بیت «مقام معظم رهبری»! اضافه شود.
رمز گشایی از یک توئیت
توئیت حسامالدین آشنا در حالی که هنوز مشخص نبود علت قتل منصوری چیست به اندازه کافی گویاست. او در توئیت خود نوشت:
«به نظر میرسد پرونده موسوم به طبری دارای ابعاد غیراقتصادی هم هست. بدون شبکههایی فعال در هر سه قوه و چه بسا نهادهای دیگر بعید است فسادی شکل بگیرد که یک متهمش در رومانی از دنیا رانده شود. نکند سر و ته پرونده زده شود. لطفاً مراقب داروی نظافت باشید»!
رجوع به حافظهٔ تاریخی در مورد «خودکشی شدن»!
حافظهٔ تاریخی به ما میآموزد که در مواجهه با این رژیم و جنایتهای «چند وجهی» آن نباید ساده بود. به یاد داریم در جریان سر به نیست کردن سعید امامی، کیهان همچنین بهنقل از رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح نوشت که «بر اساس شواهد و قراین، سعید امامی، هنگامی که موضوع هدایت و دخالت بیگانگان در قتلهای مشکوک تهران مشخص شد و معلوم شد وی یکی از عوامل اصلی این دسیسه بزرگ بوده است، اقدام به خودکشی کرد»!
در ماجرای قاضی منصور بهنظر میرسد عین همین سناریو در مورد جا انداختن «خودکشی شدن» تکرار شده است.
نسبت دادن اقدامات اطلاعات سپاه به مجاهدین
ناشیگری دیکتاتوری تروریستی آخوندی این بود که مانند ماجرای نسبت دادن انفجار در حرم امام رضا، این بار نیز وقتی دید کسی خودکشی آخوند منصوری را قبول نمیکرد ناشیانه و بیدرنگ مدعی شد که مجاهدین او را کشتهاند:
«اگر واقعاً ماجرای قتلی در میان باشد، باید سرنخ ماجرا را در میان ضد انقلاب و منافقین که از قاضی منصوری زخمخورده بودند جستجو کرد».
هرکه نامخت از گذشت روزگار
نیز ناموزد ز هیچ آموزگار
اطلاعات بدنام، این بار نیز در قافیه گیر کرد و یک ادعای نخنما را بازمصرف نمود. بیآن که به این صرافت بیفتد که اکبر گنجی از عوامل پیشین اطلاعاتی رژیم در تاریخ ۱۳آذر طی مصاحبهیی پتهٔ اینگونه فرافکنیهای طراحی شده در تاریکخانهٔ اشباح نظام را بر آب ریخته و گفته بود:
«تاریکخانه اشباحی وجود دارد که در آن عالیجنابان خاکستری اطراق کرده و همچنان به توطئه مشغولند. انفجار مشهد یکی از اقدامات آنان است. آنها مسجد اهلسنت را در مشهد خراب کردند که بهدنبال آن، حادثه وحشتناک انفجار حرم امام رضا پیش آمد که آنرا بهگردن (مجاهدین) انداختند».
حرفهای بسیار داشتن و اهل خودکشی نبودن
در ارتباط با خود کشاندن قاضی منصوری، دو نکته در حرفهای امیرحسین نجف پورثانی وکیل مدافع قاضی منصوری حائز اهمیت است؛ او گفت: «منصوری حرفهای بسیاری برای گفتن داشت»، و «ما و خانواده ایشان کاملاً معتقدیم این است که وی آدمی نبود که قصد خودکشی داشته باشد»
سعید امامی در بازجوییاش گفته بود: «من از آغاز انقلاب تا به امروز سرباز گوش به فرمان نظام مقدس اسلامی و مقام ولایت بوده و هستم، هیچگاه بدون کسب اجازه یا بدون دستور مقامات عالی نظام کاری انجام ندادهام».
قاضی منصوری نیز خود را سرباز ولایت خوانده و گفته بود که برای یک بیماری صعبالعلاج به دیار فرنگ رفته و با اولین پرواز به زیر قبای نظام برخواهد گشت.
معنی این حرفها این است که «ما مأمور بودهایم و معذور»! کسی دیگر فرمان داده است. پای دیگری در کار است. چه کسی؟!
رمزگشایی از واژهها
یک بار دیگر به ادعای اطلاعات آخوندها برگردیم و آن را مرور کنیم:
«اگر واقعاً ماجرای قتلی در میان باشد، باید سرنخ ماجرا را در میان ضد انقلاب و منافقین که از قاضی منصوری زخمخورده بودند جستجو کرد».
واژهها سخن میگویند. سناریو طوری طراحی شده است که قتل را به درخواست محاکمهٔ قاضی منصوری در دادگاههای بینالمللی ربط دهد اما همین ادعا خود کلید بازگشودن این قفل غامض است. بهنوشته اطلاعیه شورای ملی مقاومت ۳۰خرداد وقتی «زیر ضرب تحریم و کرونا جنگ گرگها در درون رژیم بر سر جانشینی بالا میگیرد و مهرهها و نفرات جدیدی ”هزینه“ و قربانی میشوند که در فرهنگ سپاه و اطلاعات ولایت ”عملیات پیچیده چند وجهی“ خوانده میشود».
همانطور که در جریان قتلهای زنجیرهیی، سعید امامی به تنهایی و بهصورت خودسرانه و در ارتباط با بیگانگان، عامل این قتلها معرفی شد، حذف برقآسای او در بیمارستان لقمان تهران، باعث شد، اطلاعات قتلهای زنجیرهیی مکتوم بماند و زنجیره از این نقطه قطع شود و بالاییهای دستور دهندهٔ قتلها از پیگیرد و لو رفتن مصون بمانند. لابد بعد از مدتی نظام ادعا خواهد کرد که قاضی منصوری عامل اصلی پرونده طبری بوده و با خودکشی او این پرونده به بنبست خواهد خورد. دقت کنید:
«بر همین اساس حالا دیگر افکار عمومی نه منتظر حضور منصوری در دادگاه که باید منتظر تعیین علت و چگونگی مرگ قاضی منصوری بماند. نکته مهم اما این است که جعبه سیاه پرونده اکبر طبری حالا و با توجه به اینکه مرگ، زندگانی او را در رومانی ربوده است، برای همیشه خاموش شده و اطلاعات او که میتوانست راهگشای دادگاه و پرونده جنجالی طبری باشد یا پای دیگران را به این پرونده باز کند، حالا با خود او در زیر خاک مدفون شده تا بار دیگر افشای برخی اسرار بماند برای شهود و شهادت تاریخ». (دنیای اقتصاد. ۳۱خرداد ۹۹)
«داشتن حرفهای بسیار» و محرم مفاسد و جنایتهای نظام بودن، باعث شد تا جعبه سیاه زنده و سیار بعد از اینکه اطمینان حاصل شد، مدتی در رومانی خواهد ماند و به ایران استرداد نخواهد شد، «خودکشی شدن» را انتخاب کند.
... اما آیا خامنهای خواهد توانست با پاک کردن یکی از سرنخهای جنایت و فساد، صورت مسألهٔ اصلی یعنی سرنگونی را از روی میز نظام بردارد و از خشم متراکم و رو به تزاید مردم به جان آمدهٔ ایران بگریزد؟
به نظر میرسد این بار سازمان اطلاعات سپاه نتوانست مانند عملیات هدایت روحالله زم به داخل ایران، طی یک «عملیات حرفهیی، هوشمندانه و چند وجهی و با به کارگیری روشهای نوین اطلاعاتی و شگردهای ابتکاری، سرویسهای بیگانه را مدیریت و فریب داده»! و قاضی منصوری را با سلام و صلوات به دادگاه نمایشی بیاورد و سیرک عدالتپناهی آخوند رئیسی را با چشمبندی جدید پر رونقتر نماید.
به نظر میرسد این بار قربانی در «پوششهای گوناگون و چند لایهای مورد حفاظت قرار نگرفته بود» زیرا بهسادگی پخ کردن یک گوسفند دست و پا بسته و بهسرعت حذف شد تا یک جعبه سیاه ناگشودهٔ دیگر به مجموعه جعبه سیاههای انبار شدهٔ تاریکخانهٔ اشباح در بیت «مقام معظم رهبری»! اضافه شود.
رمز گشایی از یک توئیت
توئیت حسامالدین آشنا در حالی که هنوز مشخص نبود علت قتل منصوری چیست به اندازه کافی گویاست. او در توئیت خود نوشت:
«به نظر میرسد پرونده موسوم به طبری دارای ابعاد غیراقتصادی هم هست. بدون شبکههایی فعال در هر سه قوه و چه بسا نهادهای دیگر بعید است فسادی شکل بگیرد که یک متهمش در رومانی از دنیا رانده شود. نکند سر و ته پرونده زده شود. لطفاً مراقب داروی نظافت باشید»!
رجوع به حافظهٔ تاریخی در مورد «خودکشی شدن»!
حافظهٔ تاریخی به ما میآموزد که در مواجهه با این رژیم و جنایتهای «چند وجهی» آن نباید ساده بود. به یاد داریم در جریان سر به نیست کردن سعید امامی، کیهان همچنین بهنقل از رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح نوشت که «بر اساس شواهد و قراین، سعید امامی، هنگامی که موضوع هدایت و دخالت بیگانگان در قتلهای مشکوک تهران مشخص شد و معلوم شد وی یکی از عوامل اصلی این دسیسه بزرگ بوده است، اقدام به خودکشی کرد»!
در ماجرای قاضی منصور بهنظر میرسد عین همین سناریو در مورد جا انداختن «خودکشی شدن» تکرار شده است.
نسبت دادن اقدامات اطلاعات سپاه به مجاهدین
ناشیگری دیکتاتوری تروریستی آخوندی این بود که مانند ماجرای نسبت دادن انفجار در حرم امام رضا، این بار نیز وقتی دید کسی خودکشی آخوند منصوری را قبول نمیکرد ناشیانه و بیدرنگ مدعی شد که مجاهدین او را کشتهاند:
«اگر واقعاً ماجرای قتلی در میان باشد، باید سرنخ ماجرا را در میان ضد انقلاب و منافقین که از قاضی منصوری زخمخورده بودند جستجو کرد».
هرکه نامخت از گذشت روزگار
نیز ناموزد ز هیچ آموزگار
اطلاعات بدنام، این بار نیز در قافیه گیر کرد و یک ادعای نخنما را بازمصرف نمود. بیآن که به این صرافت بیفتد که اکبر گنجی از عوامل پیشین اطلاعاتی رژیم در تاریخ ۱۳آذر طی مصاحبهیی پتهٔ اینگونه فرافکنیهای طراحی شده در تاریکخانهٔ اشباح نظام را بر آب ریخته و گفته بود:
«تاریکخانه اشباحی وجود دارد که در آن عالیجنابان خاکستری اطراق کرده و همچنان به توطئه مشغولند. انفجار مشهد یکی از اقدامات آنان است. آنها مسجد اهلسنت را در مشهد خراب کردند که بهدنبال آن، حادثه وحشتناک انفجار حرم امام رضا پیش آمد که آنرا بهگردن (مجاهدین) انداختند».
حرفهای بسیار داشتن و اهل خودکشی نبودن
در ارتباط با خود کشاندن قاضی منصوری، دو نکته در حرفهای امیرحسین نجف پورثانی وکیل مدافع قاضی منصوری حائز اهمیت است؛ او گفت: «منصوری حرفهای بسیاری برای گفتن داشت»، و «ما و خانواده ایشان کاملاً معتقدیم این است که وی آدمی نبود که قصد خودکشی داشته باشد»
سعید امامی در بازجوییاش گفته بود: «من از آغاز انقلاب تا به امروز سرباز گوش به فرمان نظام مقدس اسلامی و مقام ولایت بوده و هستم، هیچگاه بدون کسب اجازه یا بدون دستور مقامات عالی نظام کاری انجام ندادهام».
قاضی منصوری نیز خود را سرباز ولایت خوانده و گفته بود که برای یک بیماری صعبالعلاج به دیار فرنگ رفته و با اولین پرواز به زیر قبای نظام برخواهد گشت.
معنی این حرفها این است که «ما مأمور بودهایم و معذور»! کسی دیگر فرمان داده است. پای دیگری در کار است. چه کسی؟!
رمزگشایی از واژهها
یک بار دیگر به ادعای اطلاعات آخوندها برگردیم و آن را مرور کنیم:
«اگر واقعاً ماجرای قتلی در میان باشد، باید سرنخ ماجرا را در میان ضد انقلاب و منافقین که از قاضی منصوری زخمخورده بودند جستجو کرد».
واژهها سخن میگویند. سناریو طوری طراحی شده است که قتل را به درخواست محاکمهٔ قاضی منصوری در دادگاههای بینالمللی ربط دهد اما همین ادعا خود کلید بازگشودن این قفل غامض است. بهنوشته اطلاعیه شورای ملی مقاومت ۳۰خرداد وقتی «زیر ضرب تحریم و کرونا جنگ گرگها در درون رژیم بر سر جانشینی بالا میگیرد و مهرهها و نفرات جدیدی ”هزینه“ و قربانی میشوند که در فرهنگ سپاه و اطلاعات ولایت ”عملیات پیچیده چند وجهی“ خوانده میشود».
همانطور که در جریان قتلهای زنجیرهیی، سعید امامی به تنهایی و بهصورت خودسرانه و در ارتباط با بیگانگان، عامل این قتلها معرفی شد، حذف برقآسای او در بیمارستان لقمان تهران، باعث شد، اطلاعات قتلهای زنجیرهیی مکتوم بماند و زنجیره از این نقطه قطع شود و بالاییهای دستور دهندهٔ قتلها از پیگیرد و لو رفتن مصون بمانند. لابد بعد از مدتی نظام ادعا خواهد کرد که قاضی منصوری عامل اصلی پرونده طبری بوده و با خودکشی او این پرونده به بنبست خواهد خورد. دقت کنید:
«بر همین اساس حالا دیگر افکار عمومی نه منتظر حضور منصوری در دادگاه که باید منتظر تعیین علت و چگونگی مرگ قاضی منصوری بماند. نکته مهم اما این است که جعبه سیاه پرونده اکبر طبری حالا و با توجه به اینکه مرگ، زندگانی او را در رومانی ربوده است، برای همیشه خاموش شده و اطلاعات او که میتوانست راهگشای دادگاه و پرونده جنجالی طبری باشد یا پای دیگران را به این پرونده باز کند، حالا با خود او در زیر خاک مدفون شده تا بار دیگر افشای برخی اسرار بماند برای شهود و شهادت تاریخ». (دنیای اقتصاد. ۳۱خرداد ۹۹)
«داشتن حرفهای بسیار» و محرم مفاسد و جنایتهای نظام بودن، باعث شد تا جعبه سیاه زنده و سیار بعد از اینکه اطمینان حاصل شد، مدتی در رومانی خواهد ماند و به ایران استرداد نخواهد شد، «خودکشی شدن» را انتخاب کند.
... اما آیا خامنهای خواهد توانست با پاک کردن یکی از سرنخهای جنایت و فساد، صورت مسألهٔ اصلی یعنی سرنگونی را از روی میز نظام بردارد و از خشم متراکم و رو به تزاید مردم به جان آمدهٔ ایران بگریزد؟
Information
Author | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organization | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Website | - |
Tags |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company
Comments