راهی که آمدیم- قسمت ۳۸- خط لیبرال، ارتجاع
Feb 28, 2020 ·
22m 1s
Sign up for free
Listen to this episode and many more. Enjoy the best podcasts on Spreaker!
Download and listen anywhere
Download your favorite episodes and enjoy them, wherever you are! Sign up or log in now to access offline listening.
Description
خط لیبرال ارتجاع و ندادن فرصت به خمینی با بالاترین قیمت
پس از سرنگونی رژیم شاه، خمینی که قدرت علنی را نداشت با یک دجالگری ابتدا برخلاف میلش لیبرالهایی همچون مهندس مهدی بازرگان و بعد هم بنی صدر را روی کار آورد تا شرائط را برای سلطنت مطلقه فقیه و تصاحب همه کرسیها با نفرات و آخوندهای هم سنخ خودش فراهم کند.
بدین ترتیب نظام خمینی دوپایه شد ارتجاع و دیگری لیبرالها
از آنجاکه سازمان باتحلیل مشخص از حاکمیت تضاد ومشکل اصلی جامعه را جناح ارتجاع به رهبری خمینی میدانست درنتیجه برای پیشبرد مبارزه جهت آزادی هدف اصلی را مبارزه با جناح ارتجاعی حاکمیت میدانستیم به همین دلیل از جناح لیبرالها علیه جناح ارتجاع حمایت میکردیم.
عدم امکان تصاحب تمامی قدرت و دوپایه بودن حاکمیت رژیم فرصتی بود برای مبارزه سیاسی افشاگرانه. به این ترتیب حمایت ما از مهره هایی که با خمینی هم جنس و هم مرام نبودند مانند بازرگان و شخصیتهای دیگر که لیبرالها را تشکیل میدادند مبارزه افشاگرانه سیاسی علیه ارتجاع را میسر میکرد.
با این حمایتها دست خمینی و مرتجعین همراهش برای حذف وکنار زدن لیبرالها بسته تر میشد و مانع میشد که خمینی با حاکمیت مطلق ارتجاع یک پایه شده و خط سرکوب را پیش ببرد.
اولين انتخابات رياست جمهوري
جهت مبارزه افشاگرانه سیاسی و گسترش پایگاه اجتماعی، سازمان در جامعه از هر فرصت اجتماعی سیاسی منجمله شرکت فعال در انتخاب ریاست جمهوری استفاده کردیم .
درگذشت نا بهنگام و مشکوک پدر طالقانی و بسته شدن بیشتر دست ارتجاع:
در تهران پس از وفات پدر طالقاني و خيزش عظيم و سراسري مردم ايران در تشييع او، فضا چرخيد. بهطوريكه بعد از چندماه كار نيمهمخفي ـ نيمهعلني، ما دوباره بهكار علني روي آورديم و اين بار دفتر مركزي مجاهدين را كه با پول خودمان و با سند رسمي خريده بوديم، در خيابان انزلي (منشعب از تخت جمشيد كه آن زمان به خيابان طالقاني تغيير نام يافته بود) داير كرديم و رسماً و علناً وارد انتخابات رياست جمهوري شديم.
کاندیداتوری برادر مسعود باحمایت گسترده اقشار روبرو شد .حمایتها برای خمینی غیر منتظره بود بطوریکه دوهفته بعد از اینکه رسما گفته بود در انتخابات دخالت نمی کنم از ترس پیروزی برادر مسعود تعارفات و شئونات سیاسی را کنارگذاشت و بالاترین دخالت راکرد.
با فتواي رسمي وارد شد.
قابل توجه اینکه ابتدا هیأت مؤتلفه و فداييان اسلام و ديگر مزدوران وابسته به خمینی تهدید به ترور میکردندکه به پشيزي نخريديم و صبركرديم تا خود خمینی وارد شود. چون خطمان مبارزه سياسي افشاگرانه بود.
حرف خميني در فتوايش اين بود كه كسي كه به ولايت فقيه رأي مثبت نداده، صلاحيت انتخاب شدن ندارد. براي همه روشن بود كه منظورش فقط كانديداي مجاهدين است كه به ولايت فقيه رأي نداده و رفراندم مربوطه را تحريم كرده بودند. بقيه رأيشان را داده بودند. برادر مسعود هم بلادرنگ اعلام كنارهگيري كردند اما متقابلاً از خميني خواستند كه فتوايي هم عليه چماقداري بدهد كه هرگز نداد. اين در شرايطي بود كه همه ميدانستند كه اگر خميني وارد نميشد، انتخابات قطعاً دومرحلهيي ميشد…
در همان زمان برخي تحليلگران و ناظران سياسي گفتند و نوشتند، علت اين كه خميني ناگزير شد از «عرش اعلاي» مرجعيت و ولايت و رهبري آن هم در 80سالگي پايين بيايد و با كانديداي نسل انقلاب، كه در ميان كانديداها تنها كانديدايي بود كه در انقلاب ضدسلطنتي به زندان رفته و شكنجه شده و حكم اعدام گرفته بود، مصاف بدهد، اين بود كه هيچكس ديگر غير از خود او توانايي اين رويارويي را با مجاهدين نداشت. چون در جامعه انقلابكرده و تشنه آزادي، حمايت از كانديداي آنها در انتخابات رياست جمهوري هر روز بيشتر ميشد.
برادر مسعود در رابطه با کاندیداتوری گفته اند:
«قبل از كانديداتوري، من به سراغ وزير كشور كه رفسنجاني بود رفتم. حتي رفسنجاني هم مخالفت نكرد. حتي در پرسش و پاسخ كيانوري هم خواندم كه گفته بود، با اين وضعيت شايد حزب توده هم حمايت از كانديداي مجاهدين را مورد بررسي قرار بدهد (نقل به مضمون). در آن ايام و در جريان همين انتخابات، با سرعتي شگفتانگيز، يك جبهه گسترده و نيرومند از تهران تا كردستان و از همه نيروهاي انقلابي و دموكراتيك و ضدارتجاعي و ضدديكتاتوري شكلگرفته بود و طبعاً حزب توده نميخواست از معركه عقببيفتد.
بههمينخاطر، پس از حذف توسط خميني، من در پيامي كه متعاقباً فرستادم، صريحاًنوشتم: «اگر اين مبارزه انتخاباتي بازندهيي داشته باشد، من نيستم!».
روشن بود كه بازنده حقيقي و رسواشده خميني بود كه هيچ هماوردي نداشت و آنچنان به خود مطمئن بود كه در ابتداي كار، صريحاً گفت و اعلان كرد كه در انتخابات له يا عليه هيچيك از كانديداها هيچ مداخلهيي نخواهد كرد». خمینی تصور نمیکرد و یا نمیخواست قبول کند که مجاهدین پایگاه عظیم و گسترده اجتماعی داشته باشد.وحداکثر با افراد دیگری که میخواستند سهمی از انقلاب مردم را بخود اختصاص دهند مقایسه میکرد.
اما اكنون در مصاف با مجاهدين، اينچنين از «ماه» به «چاه» كشانده ميشد!
شركت در انتخابات مجلس وراه ندادن حتی یک نفر از مجاهدین به مجلس
درانتخابات مجلس شوراي ملي نيز كه در اسفندماه همان سال (یعنی ۵۸)برگزار گرديد , رژيم خميني كوشيد كه به هيج وجه حتي يكي از كانديداهاي مجاهدين, عليرغم اين كه طبق آمار وزارت كشور خميني 25 درصد كل آرا را به دست آورده بودند, وارد مجلس نشود. علاوه براين درجريان فعاليتهاي انتخاباتي ارگانهاي رسمي حكومتي و باندهاي چماقدار در سراسر كشور به اعمال فشار و ايجاد محدوديت عليه مجاهدين و ضرب وشتم و دستگيري وشكنجه و درموارد اعدامهاي خودسرانه هوادران مجاهدين روي آوردند.
مجاهدین نیروی بلافصل حزب حاکم
با وجود تمامي تقلبها , شمار آراي اعلام شده در همان انتخابات مخدوش يك چيز را به وضوح نشان مي داد: بعد ازحزب حاكم جمهوري اسلامي به سردمداري بهشتي وخامنه اي ورفسنجاني كه با تكيه بر دجالگري خود خميني كرسيها را قبضه كرده بود, مجاهدين درسطح سراسري نيروي بلافصل بعدي بودند و درهر ارزيابي اجتماعي وسياسي به روشني و بي ترديد « اپوزيسيون اصلي» حاكميت در كل كشور با پشتوانه نيرومند اجتماعي بودند.
درهمین انتخابات بیش از نیم میلیون از مردم تهران به برادر مسعود رأی دادند که آمار بسیار بیشتر بود چرا که در شمارش آراء بسیاری از آرای برادر مسعود را به حساب رجائی میریختند.
خمینی که بشدت از گستردگی پایگاه مجاهدین به وحشت افتاده بود بعداز انتخابات چماق و سرکوت و کشتن و دستگیر مجاهدین و میلیشیا را تشدید کرد و در عید سال ۵۹ استارت حمله و هجوم با صحبتهایش علیه مجاهدین زد .
خميني در پيام خود به مناسبت حلول سال 59 ما را هم، در آنجا كه به مسئله التقاطي و التقاطي فكركردن اشاره كرد، بينصيب نگذاشت، و گفت: "التقاطي فكركردن خيانتي بزرگ به اسلام است". در اين گفته اشارهاش مستقيما به ما بود. رَوَند قضايا بتدريج ورود شخص خميني را به صحنهي مخالفت و ضديت با ما اجتنابناپذير ميكرد، و ارتجاع ميبايست تدابير جديتري براي مقابله با سازمان و جلوگيري از رشد آن اتخاذ كند.
از 22بهمن تا امجديه
به مدت 16ماه از 22بهمن57 تا 22خرداد59 (روز ميتينگ امجديه)، ما درگير يك مبارزه سياسي مسالمتآميز، اما بهغايت فشرده و گسترده در برابر ارتجاع حاكم بوديم. طي اين مدت انتخابات خبرگان براي تدوين قانون اساسي، انتخابات رياستجمهوري و انتخابات مجلس برگزار شده بود و در هر روز و هر قدم ماجراها داشتيم.
در اثر همين مبارزات بهغايت فشرده و بغرنج، و در اثر وحدت و تضاد جدي و واقعي و حقيقي كه با جناحهاي مختلف رژيم كاركرده بوديم، حزب حاكم كه متعلق به خميني بود بهكلي منزوي شد. شعار ما در برابر تماميت حاكميت ارتجاعي، شعار آزادي بود و بهاي آن را هم هر روز درخيابانها و شهرهاي مختلف كشور ميداديم. با دهها كشته، صدها مجروح و نقص عضو جدي و هزاران زنداني.
انقلاب ضدفرهنگی با هدف قرار دادن مجاهدین در دانشگاهها
اما اين فتنهي باصطلاح انقلاب فرهنگي، مقدمهاي براي توطئهي تصفيه و سركوب نيروهاي انقلابي، بويژه سازمان ما بود كه براي خردادماه از قبل طرحريزي شده بود و ما تا حدودي از آن اطلاع داشتيم و برادرمان مسعود در ميزگرد سيمنار انقلاب فرهنگي در بيستم ارديبهشت، خطاب به بنيصدر، نسبت بدان هشدار داد.اما دانشگاه ها تماما تعطیل شد.
در 22 فروردين، برادرمان رضا حامدي در خمين در اثر رگبار گلوله بشهادت رسيد. در شيراز، در جريان حملهي اوباش به دانشگاه شيراز، خواهر مجاهدمان نسرين رستمي در اثر گلولهي پاسداران مجروح شد كه پس از چندي بشهادت رسيد. در 30 فروردين در مشهد و در جريان حملهي اوباش چماقدار و حاميان مسلحشان به ستاد سازمان، پس از هجوم به دانشگاه مشهد، برادرمان شكرالله مشكينفام بر اثر تيراندازي پاسداران شهيد شد. در رشت در سوم ارديبهشت، برادرمان احمد گنجهاي بشهادت رسيد.
در نهم ارديبهشت59، برادر مجاهد نوجوانمان جليل مرادپور در حين فروش نشريه در "درگز" بشهادت رسيد. در 11 ارديبهشت چماقداران و پاسداران ارتجاع، مراسم سازمان به مناسبت روز گارگر را در محل ترمينال خزانه مورد حمله قرار داده و جنايات بيشماري را مرتكب شدند؛ مسئولين انتظامي برنامهي سخنراني برادرمان مسعود را لغو كردند. در روز 14 ارديبهشت در اصفهان، برادرمان سياوش شمس در اثر دشنهي چماقداران بشهادت رسيد.
نتیجه انتخابات معلوم بود حتی یک نفر از کاندیداهای مجاهدین را به مجلس راه ندادند و درعوض بر شدت سرکوب وحشیانه افزودند. در 7 خرداد برادرمان احد عزيزي، در اردبيل بشهادت رسيد. در 19 خرداد، برادرمان ناصر محمدي در حملهي چماقداران و پاسداران به انجمن جوانان ميثاق مورد اصابت گلوله قرار گرفت و شهيد شد.
پس از سرنگونی رژیم شاه، خمینی که قدرت علنی را نداشت با یک دجالگری ابتدا برخلاف میلش لیبرالهایی همچون مهندس مهدی بازرگان و بعد هم بنی صدر را روی کار آورد تا شرائط را برای سلطنت مطلقه فقیه و تصاحب همه کرسیها با نفرات و آخوندهای هم سنخ خودش فراهم کند.
بدین ترتیب نظام خمینی دوپایه شد ارتجاع و دیگری لیبرالها
از آنجاکه سازمان باتحلیل مشخص از حاکمیت تضاد ومشکل اصلی جامعه را جناح ارتجاع به رهبری خمینی میدانست درنتیجه برای پیشبرد مبارزه جهت آزادی هدف اصلی را مبارزه با جناح ارتجاعی حاکمیت میدانستیم به همین دلیل از جناح لیبرالها علیه جناح ارتجاع حمایت میکردیم.
عدم امکان تصاحب تمامی قدرت و دوپایه بودن حاکمیت رژیم فرصتی بود برای مبارزه سیاسی افشاگرانه. به این ترتیب حمایت ما از مهره هایی که با خمینی هم جنس و هم مرام نبودند مانند بازرگان و شخصیتهای دیگر که لیبرالها را تشکیل میدادند مبارزه افشاگرانه سیاسی علیه ارتجاع را میسر میکرد.
با این حمایتها دست خمینی و مرتجعین همراهش برای حذف وکنار زدن لیبرالها بسته تر میشد و مانع میشد که خمینی با حاکمیت مطلق ارتجاع یک پایه شده و خط سرکوب را پیش ببرد.
اولين انتخابات رياست جمهوري
جهت مبارزه افشاگرانه سیاسی و گسترش پایگاه اجتماعی، سازمان در جامعه از هر فرصت اجتماعی سیاسی منجمله شرکت فعال در انتخاب ریاست جمهوری استفاده کردیم .
درگذشت نا بهنگام و مشکوک پدر طالقانی و بسته شدن بیشتر دست ارتجاع:
در تهران پس از وفات پدر طالقاني و خيزش عظيم و سراسري مردم ايران در تشييع او، فضا چرخيد. بهطوريكه بعد از چندماه كار نيمهمخفي ـ نيمهعلني، ما دوباره بهكار علني روي آورديم و اين بار دفتر مركزي مجاهدين را كه با پول خودمان و با سند رسمي خريده بوديم، در خيابان انزلي (منشعب از تخت جمشيد كه آن زمان به خيابان طالقاني تغيير نام يافته بود) داير كرديم و رسماً و علناً وارد انتخابات رياست جمهوري شديم.
کاندیداتوری برادر مسعود باحمایت گسترده اقشار روبرو شد .حمایتها برای خمینی غیر منتظره بود بطوریکه دوهفته بعد از اینکه رسما گفته بود در انتخابات دخالت نمی کنم از ترس پیروزی برادر مسعود تعارفات و شئونات سیاسی را کنارگذاشت و بالاترین دخالت راکرد.
با فتواي رسمي وارد شد.
قابل توجه اینکه ابتدا هیأت مؤتلفه و فداييان اسلام و ديگر مزدوران وابسته به خمینی تهدید به ترور میکردندکه به پشيزي نخريديم و صبركرديم تا خود خمینی وارد شود. چون خطمان مبارزه سياسي افشاگرانه بود.
حرف خميني در فتوايش اين بود كه كسي كه به ولايت فقيه رأي مثبت نداده، صلاحيت انتخاب شدن ندارد. براي همه روشن بود كه منظورش فقط كانديداي مجاهدين است كه به ولايت فقيه رأي نداده و رفراندم مربوطه را تحريم كرده بودند. بقيه رأيشان را داده بودند. برادر مسعود هم بلادرنگ اعلام كنارهگيري كردند اما متقابلاً از خميني خواستند كه فتوايي هم عليه چماقداري بدهد كه هرگز نداد. اين در شرايطي بود كه همه ميدانستند كه اگر خميني وارد نميشد، انتخابات قطعاً دومرحلهيي ميشد…
در همان زمان برخي تحليلگران و ناظران سياسي گفتند و نوشتند، علت اين كه خميني ناگزير شد از «عرش اعلاي» مرجعيت و ولايت و رهبري آن هم در 80سالگي پايين بيايد و با كانديداي نسل انقلاب، كه در ميان كانديداها تنها كانديدايي بود كه در انقلاب ضدسلطنتي به زندان رفته و شكنجه شده و حكم اعدام گرفته بود، مصاف بدهد، اين بود كه هيچكس ديگر غير از خود او توانايي اين رويارويي را با مجاهدين نداشت. چون در جامعه انقلابكرده و تشنه آزادي، حمايت از كانديداي آنها در انتخابات رياست جمهوري هر روز بيشتر ميشد.
برادر مسعود در رابطه با کاندیداتوری گفته اند:
«قبل از كانديداتوري، من به سراغ وزير كشور كه رفسنجاني بود رفتم. حتي رفسنجاني هم مخالفت نكرد. حتي در پرسش و پاسخ كيانوري هم خواندم كه گفته بود، با اين وضعيت شايد حزب توده هم حمايت از كانديداي مجاهدين را مورد بررسي قرار بدهد (نقل به مضمون). در آن ايام و در جريان همين انتخابات، با سرعتي شگفتانگيز، يك جبهه گسترده و نيرومند از تهران تا كردستان و از همه نيروهاي انقلابي و دموكراتيك و ضدارتجاعي و ضدديكتاتوري شكلگرفته بود و طبعاً حزب توده نميخواست از معركه عقببيفتد.
بههمينخاطر، پس از حذف توسط خميني، من در پيامي كه متعاقباً فرستادم، صريحاًنوشتم: «اگر اين مبارزه انتخاباتي بازندهيي داشته باشد، من نيستم!».
روشن بود كه بازنده حقيقي و رسواشده خميني بود كه هيچ هماوردي نداشت و آنچنان به خود مطمئن بود كه در ابتداي كار، صريحاً گفت و اعلان كرد كه در انتخابات له يا عليه هيچيك از كانديداها هيچ مداخلهيي نخواهد كرد». خمینی تصور نمیکرد و یا نمیخواست قبول کند که مجاهدین پایگاه عظیم و گسترده اجتماعی داشته باشد.وحداکثر با افراد دیگری که میخواستند سهمی از انقلاب مردم را بخود اختصاص دهند مقایسه میکرد.
اما اكنون در مصاف با مجاهدين، اينچنين از «ماه» به «چاه» كشانده ميشد!
شركت در انتخابات مجلس وراه ندادن حتی یک نفر از مجاهدین به مجلس
درانتخابات مجلس شوراي ملي نيز كه در اسفندماه همان سال (یعنی ۵۸)برگزار گرديد , رژيم خميني كوشيد كه به هيج وجه حتي يكي از كانديداهاي مجاهدين, عليرغم اين كه طبق آمار وزارت كشور خميني 25 درصد كل آرا را به دست آورده بودند, وارد مجلس نشود. علاوه براين درجريان فعاليتهاي انتخاباتي ارگانهاي رسمي حكومتي و باندهاي چماقدار در سراسر كشور به اعمال فشار و ايجاد محدوديت عليه مجاهدين و ضرب وشتم و دستگيري وشكنجه و درموارد اعدامهاي خودسرانه هوادران مجاهدين روي آوردند.
مجاهدین نیروی بلافصل حزب حاکم
با وجود تمامي تقلبها , شمار آراي اعلام شده در همان انتخابات مخدوش يك چيز را به وضوح نشان مي داد: بعد ازحزب حاكم جمهوري اسلامي به سردمداري بهشتي وخامنه اي ورفسنجاني كه با تكيه بر دجالگري خود خميني كرسيها را قبضه كرده بود, مجاهدين درسطح سراسري نيروي بلافصل بعدي بودند و درهر ارزيابي اجتماعي وسياسي به روشني و بي ترديد « اپوزيسيون اصلي» حاكميت در كل كشور با پشتوانه نيرومند اجتماعي بودند.
درهمین انتخابات بیش از نیم میلیون از مردم تهران به برادر مسعود رأی دادند که آمار بسیار بیشتر بود چرا که در شمارش آراء بسیاری از آرای برادر مسعود را به حساب رجائی میریختند.
خمینی که بشدت از گستردگی پایگاه مجاهدین به وحشت افتاده بود بعداز انتخابات چماق و سرکوت و کشتن و دستگیر مجاهدین و میلیشیا را تشدید کرد و در عید سال ۵۹ استارت حمله و هجوم با صحبتهایش علیه مجاهدین زد .
خميني در پيام خود به مناسبت حلول سال 59 ما را هم، در آنجا كه به مسئله التقاطي و التقاطي فكركردن اشاره كرد، بينصيب نگذاشت، و گفت: "التقاطي فكركردن خيانتي بزرگ به اسلام است". در اين گفته اشارهاش مستقيما به ما بود. رَوَند قضايا بتدريج ورود شخص خميني را به صحنهي مخالفت و ضديت با ما اجتنابناپذير ميكرد، و ارتجاع ميبايست تدابير جديتري براي مقابله با سازمان و جلوگيري از رشد آن اتخاذ كند.
از 22بهمن تا امجديه
به مدت 16ماه از 22بهمن57 تا 22خرداد59 (روز ميتينگ امجديه)، ما درگير يك مبارزه سياسي مسالمتآميز، اما بهغايت فشرده و گسترده در برابر ارتجاع حاكم بوديم. طي اين مدت انتخابات خبرگان براي تدوين قانون اساسي، انتخابات رياستجمهوري و انتخابات مجلس برگزار شده بود و در هر روز و هر قدم ماجراها داشتيم.
در اثر همين مبارزات بهغايت فشرده و بغرنج، و در اثر وحدت و تضاد جدي و واقعي و حقيقي كه با جناحهاي مختلف رژيم كاركرده بوديم، حزب حاكم كه متعلق به خميني بود بهكلي منزوي شد. شعار ما در برابر تماميت حاكميت ارتجاعي، شعار آزادي بود و بهاي آن را هم هر روز درخيابانها و شهرهاي مختلف كشور ميداديم. با دهها كشته، صدها مجروح و نقص عضو جدي و هزاران زنداني.
انقلاب ضدفرهنگی با هدف قرار دادن مجاهدین در دانشگاهها
اما اين فتنهي باصطلاح انقلاب فرهنگي، مقدمهاي براي توطئهي تصفيه و سركوب نيروهاي انقلابي، بويژه سازمان ما بود كه براي خردادماه از قبل طرحريزي شده بود و ما تا حدودي از آن اطلاع داشتيم و برادرمان مسعود در ميزگرد سيمنار انقلاب فرهنگي در بيستم ارديبهشت، خطاب به بنيصدر، نسبت بدان هشدار داد.اما دانشگاه ها تماما تعطیل شد.
در 22 فروردين، برادرمان رضا حامدي در خمين در اثر رگبار گلوله بشهادت رسيد. در شيراز، در جريان حملهي اوباش به دانشگاه شيراز، خواهر مجاهدمان نسرين رستمي در اثر گلولهي پاسداران مجروح شد كه پس از چندي بشهادت رسيد. در 30 فروردين در مشهد و در جريان حملهي اوباش چماقدار و حاميان مسلحشان به ستاد سازمان، پس از هجوم به دانشگاه مشهد، برادرمان شكرالله مشكينفام بر اثر تيراندازي پاسداران شهيد شد. در رشت در سوم ارديبهشت، برادرمان احمد گنجهاي بشهادت رسيد.
در نهم ارديبهشت59، برادر مجاهد نوجوانمان جليل مرادپور در حين فروش نشريه در "درگز" بشهادت رسيد. در 11 ارديبهشت چماقداران و پاسداران ارتجاع، مراسم سازمان به مناسبت روز گارگر را در محل ترمينال خزانه مورد حمله قرار داده و جنايات بيشماري را مرتكب شدند؛ مسئولين انتظامي برنامهي سخنراني برادرمان مسعود را لغو كردند. در روز 14 ارديبهشت در اصفهان، برادرمان سياوش شمس در اثر دشنهي چماقداران بشهادت رسيد.
نتیجه انتخابات معلوم بود حتی یک نفر از کاندیداهای مجاهدین را به مجلس راه ندادند و درعوض بر شدت سرکوب وحشیانه افزودند. در 7 خرداد برادرمان احد عزيزي، در اردبيل بشهادت رسيد. در 19 خرداد، برادرمان ناصر محمدي در حملهي چماقداران و پاسداران به انجمن جوانان ميثاق مورد اصابت گلوله قرار گرفت و شهيد شد.
Information
Author | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organization | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Website | - |
Tags |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company