راهی که آمدیم- قسمت ۵۸- زرهی کردن ارتش آزایبخش از فروغ تا مروارید
Jun 4, 2020 ·
20m 1s
Download and listen anywhere
Download your favorite episodes and enjoy them, wherever you are! Sign up or log in now to access offline listening.
Description
زرهي كردن ارتش آزاديبخش
از «فروغ» تا «مرواريد»
در جمعبندي عمليات حماسي فروغ جاويدان به اين نتيجه رسيديم كه يكي از مهمترين دست آوردهاي اين عمليات كبير به تاٌييد رسيدن نظريهٌ نظامي «پرش و نفوذ به عمق استراتژيك» بود. اين تاكتيك براي اولين بار در عمليات چلچراغ گرچه در عمقي محدود به ميدان عمل وارد شد و در فروغ جاويدان در ابعاد گستردهيي بهكار گرفته شد.
بررسيهاي گسترده در تمامي سطوح فرماندهي و يكانها و نيز به هنگام جمعبندي اين بحث ها در ستاد فرماندهي كل، صحت و حقانيت اين تاكتيك محوري را بهطور قاطع تاٌييد كرد.
مناسب ترین و کارآمدترین سلاح
اين نتيجهگيري مهم بلافاصله به اين سوٌال راه برد كه براي پياده كردن اين تاكتيك در عمليات بعدي ارتش آزاديبخش، مناسبترين و كارآمدترين سلاح چيست؟ در اينجا نيز تجارب گوناگون عمليات فروغ جاويدان، در كنار آموزشهاي نظامي كلاسيك، ارتش آزاديبخش را به اين نتيجه رساند كه براي ارتشي كه قاطعانه قصد دارد از تاكتيك نفوذ به عمق استراتژيك استفاده كند، برترين و مناسبترين سلاح «تانك» است و بايد سراغ آن رفت.
در يك كلام رهنمود فروغ جاويدان و تجارب سرشار نظامي آن اين بود كه ارتش آزاديبخش بايستي يك ارتش زرهي باشد. در اين ميان «تانك» شاخص سلاحي است كه هم زمان دو مزيت مهم را در خود جمع كرده است؛ يكي «سرعت» و ديگري «قدرت آتش». پديدآمدن اين دو عنصر در كنار هم و در يك سلاح واحد ظاهراً مشكل است، اما در تاكتيك نفوذ به عمق قطعاً چنين آميزهيي از سرعت و قدرت مورد نياز است. چرا كه بايد با سرعت به سمت قلب لشكر تهاجم كرد و با آتشي پرقدرت آن را درهم كوبيد. بهعبارت ديگر بايستي با كوبندهترين شليك و در كمترين زمان قلب دشمن را تار و مار نمود.
تشکیل کلاس های آموزشی
براي زرهی کردن ارتش پیاده در دستگاه کلاسیک نیاز به یک پروسه آموزشی و عملیاتی ۱۵ ساله داشت اما برای آمادگی هرچه سریعتر باید سرعت و زمان را هرچه کوتاه تر میکردیم که طبعا باکیفیت نیروهای ارتش آزادیبخش امکان پذیرشد. این ارتش زرهی از هنگام پايان عمليات فروغ جاويدان و جمعبنديهاي آن در يك فرصت 2ساله به نتیجه رسید. طبعاً در محور اين حركت به جلو دو هدف عمده قرار داشت؛ آموزشهاي نظامي در تمامي زمينههاي تكنيكي و تاكتيكي و نيز سازماندهي ارتش آزاديبخش در راستاي تبديل آن از يك ارتش پياده به يك ارتش زرهي.
اگرچه پيشرفتها و دستاوردهاي ارتش آزاديبخش در راستاي كيفيتر شدن اساساً در مرحلهٌ دوم اين جهش يعني دوران بعد از عمليات مرواريد مورد بررسي قرار ميگيرد، اما در همينجا ضروري است به تلاشهاي دوسالهٌ ارتش آزاديبخش كه تا همين نقطه يعني قبل از عمليات مرواريد صورت گرفته، نگاهي كنيم.
نخستين زمينه، تكامل سازماندهي رزمي و پيريزي ساختار يك ارتش نوين بود. بدينمنظور سازمان رزم تازهيي شكل گرفت و يكانها، واحدها و رستههايي چون زرهي، مكانيزه، پدافند هوايي و توپخانه كه اندامهاي يك ارتش كلاسيك را نمودار ميساخت پديد آمد. پايهريزي هوانيروز ارتش آزاديبخش نيز با آموزش اولين گروه خلبانان آغاز گرديد. در زمينهٌ آموزش بايستي اين دوره را پايهريزي بنيادهاي آموزشي و بهخصوص آموزشهاي تكنيكي و تاكتيكي زرهي محسوب كرد. از تشكيل كميتههاي تخصصي تا تأسيس دانشگاه فروغ جاويدان، از شكلگيري قرارگاه آموزشي حنيف، تدارك زمين تمرين و آغاز تمرينهاي نظامي تا پايهريزي لجستيك ارتش آزاديبخش، از جمله مهمترين گامهايي است كه در اين دورهٌ دوساله برداشته شده است. اگرچه در اين فرصت، يعني از 67 (فروغ جاويدان) تا 69 (آغاز حوادث خليجفارس) كار سازماندهانه و آموزشي عظيمي در ارتش آزاديبخش صورت گرفت كه محصول آن شكلگرفتن پايههاي يك ارتش زرهي بود، اما با اينحال بايستي بزرگترين جهش ارتش آزاديبخش را ضمن اين دو سال درساخته شدن رزمندگان كيفيتر بهلحاظ خصوصيات انساني و انقلابي بهحساب آورد. اگر ضرورت پيروزي در عمليات سرنگوني، بهكار بستن تمامي تجربيات فروغ جاويدان است، بدون شك همين تجربيات، ارتش آزاديبخش را براي داشتن رزمندگاني در مدار بالاتر رهنمون خواهد شد. اتفاقاً اين همان جنبهٌ پراهميتي است كه اگر فراموش ميشد نه سلاح برتر و نه تاكتيك برتر هيچكدام مفيد فايدهيي نبود و بلكه عملاً به باري سنگين بر روي شانههايي نحيف تبديل ميشد.
شروع زندگی سنگری در حوادث خلیج فارس
قابل توجه است كه اولين محصول ارتقاي كيفيت انساني و انقلابي رزمندگان ارتش در دوران صعب و پرفتنه ٌجنگ كويت به بار نشست. آنجا كه اين رزمندگان و اين فرماندهان ميبايستي چندين مسئوليت دشوار را در سختترين شرايط بهطور همزمان به پيش ببرند.از سويي روي آوردن به زندگي سنگري براي ايمني در مقابل بمبارانهاي سهمگين، از سوي ديگر پيش بردن آموزش براي ارتقاي نظامي ارتش، و از جهت ديگر حفظ حداقلهاي آمادگي خود براي رودررويي نظامي با دشمن ضدبشري. و اينهمه در آنچنان شرايط پيچيده و حساس منطقهيي و بينالمللي انجام ميگرفت كه كمترين اشتباه در هر زمينه بزرگترين ضربات و لطمات را بهدنبال داشت.
نتيجهٌ مستقيم حركت عظيم آموزشي فوقالذكر اين بود كه ارتش آزاديبخش در آستانهٌ عمليات تدافعي مرواريد توانست آموزشهاي پايهٌ تكنيكي و تاكتيكي يكانهاي زرهي را به پايان برساند. پيشرفتي كه براي موفقيت در عمليات مرواريد بسيار حياتي بود که در درس آینده به این عملیات خواهیم پرداخت.
از «فروغ» تا «مرواريد»
در جمعبندي عمليات حماسي فروغ جاويدان به اين نتيجه رسيديم كه يكي از مهمترين دست آوردهاي اين عمليات كبير به تاٌييد رسيدن نظريهٌ نظامي «پرش و نفوذ به عمق استراتژيك» بود. اين تاكتيك براي اولين بار در عمليات چلچراغ گرچه در عمقي محدود به ميدان عمل وارد شد و در فروغ جاويدان در ابعاد گستردهيي بهكار گرفته شد.
بررسيهاي گسترده در تمامي سطوح فرماندهي و يكانها و نيز به هنگام جمعبندي اين بحث ها در ستاد فرماندهي كل، صحت و حقانيت اين تاكتيك محوري را بهطور قاطع تاٌييد كرد.
مناسب ترین و کارآمدترین سلاح
اين نتيجهگيري مهم بلافاصله به اين سوٌال راه برد كه براي پياده كردن اين تاكتيك در عمليات بعدي ارتش آزاديبخش، مناسبترين و كارآمدترين سلاح چيست؟ در اينجا نيز تجارب گوناگون عمليات فروغ جاويدان، در كنار آموزشهاي نظامي كلاسيك، ارتش آزاديبخش را به اين نتيجه رساند كه براي ارتشي كه قاطعانه قصد دارد از تاكتيك نفوذ به عمق استراتژيك استفاده كند، برترين و مناسبترين سلاح «تانك» است و بايد سراغ آن رفت.
در يك كلام رهنمود فروغ جاويدان و تجارب سرشار نظامي آن اين بود كه ارتش آزاديبخش بايستي يك ارتش زرهي باشد. در اين ميان «تانك» شاخص سلاحي است كه هم زمان دو مزيت مهم را در خود جمع كرده است؛ يكي «سرعت» و ديگري «قدرت آتش». پديدآمدن اين دو عنصر در كنار هم و در يك سلاح واحد ظاهراً مشكل است، اما در تاكتيك نفوذ به عمق قطعاً چنين آميزهيي از سرعت و قدرت مورد نياز است. چرا كه بايد با سرعت به سمت قلب لشكر تهاجم كرد و با آتشي پرقدرت آن را درهم كوبيد. بهعبارت ديگر بايستي با كوبندهترين شليك و در كمترين زمان قلب دشمن را تار و مار نمود.
تشکیل کلاس های آموزشی
براي زرهی کردن ارتش پیاده در دستگاه کلاسیک نیاز به یک پروسه آموزشی و عملیاتی ۱۵ ساله داشت اما برای آمادگی هرچه سریعتر باید سرعت و زمان را هرچه کوتاه تر میکردیم که طبعا باکیفیت نیروهای ارتش آزادیبخش امکان پذیرشد. این ارتش زرهی از هنگام پايان عمليات فروغ جاويدان و جمعبنديهاي آن در يك فرصت 2ساله به نتیجه رسید. طبعاً در محور اين حركت به جلو دو هدف عمده قرار داشت؛ آموزشهاي نظامي در تمامي زمينههاي تكنيكي و تاكتيكي و نيز سازماندهي ارتش آزاديبخش در راستاي تبديل آن از يك ارتش پياده به يك ارتش زرهي.
اگرچه پيشرفتها و دستاوردهاي ارتش آزاديبخش در راستاي كيفيتر شدن اساساً در مرحلهٌ دوم اين جهش يعني دوران بعد از عمليات مرواريد مورد بررسي قرار ميگيرد، اما در همينجا ضروري است به تلاشهاي دوسالهٌ ارتش آزاديبخش كه تا همين نقطه يعني قبل از عمليات مرواريد صورت گرفته، نگاهي كنيم.
نخستين زمينه، تكامل سازماندهي رزمي و پيريزي ساختار يك ارتش نوين بود. بدينمنظور سازمان رزم تازهيي شكل گرفت و يكانها، واحدها و رستههايي چون زرهي، مكانيزه، پدافند هوايي و توپخانه كه اندامهاي يك ارتش كلاسيك را نمودار ميساخت پديد آمد. پايهريزي هوانيروز ارتش آزاديبخش نيز با آموزش اولين گروه خلبانان آغاز گرديد. در زمينهٌ آموزش بايستي اين دوره را پايهريزي بنيادهاي آموزشي و بهخصوص آموزشهاي تكنيكي و تاكتيكي زرهي محسوب كرد. از تشكيل كميتههاي تخصصي تا تأسيس دانشگاه فروغ جاويدان، از شكلگيري قرارگاه آموزشي حنيف، تدارك زمين تمرين و آغاز تمرينهاي نظامي تا پايهريزي لجستيك ارتش آزاديبخش، از جمله مهمترين گامهايي است كه در اين دورهٌ دوساله برداشته شده است. اگرچه در اين فرصت، يعني از 67 (فروغ جاويدان) تا 69 (آغاز حوادث خليجفارس) كار سازماندهانه و آموزشي عظيمي در ارتش آزاديبخش صورت گرفت كه محصول آن شكلگرفتن پايههاي يك ارتش زرهي بود، اما با اينحال بايستي بزرگترين جهش ارتش آزاديبخش را ضمن اين دو سال درساخته شدن رزمندگان كيفيتر بهلحاظ خصوصيات انساني و انقلابي بهحساب آورد. اگر ضرورت پيروزي در عمليات سرنگوني، بهكار بستن تمامي تجربيات فروغ جاويدان است، بدون شك همين تجربيات، ارتش آزاديبخش را براي داشتن رزمندگاني در مدار بالاتر رهنمون خواهد شد. اتفاقاً اين همان جنبهٌ پراهميتي است كه اگر فراموش ميشد نه سلاح برتر و نه تاكتيك برتر هيچكدام مفيد فايدهيي نبود و بلكه عملاً به باري سنگين بر روي شانههايي نحيف تبديل ميشد.
شروع زندگی سنگری در حوادث خلیج فارس
قابل توجه است كه اولين محصول ارتقاي كيفيت انساني و انقلابي رزمندگان ارتش در دوران صعب و پرفتنه ٌجنگ كويت به بار نشست. آنجا كه اين رزمندگان و اين فرماندهان ميبايستي چندين مسئوليت دشوار را در سختترين شرايط بهطور همزمان به پيش ببرند.از سويي روي آوردن به زندگي سنگري براي ايمني در مقابل بمبارانهاي سهمگين، از سوي ديگر پيش بردن آموزش براي ارتقاي نظامي ارتش، و از جهت ديگر حفظ حداقلهاي آمادگي خود براي رودررويي نظامي با دشمن ضدبشري. و اينهمه در آنچنان شرايط پيچيده و حساس منطقهيي و بينالمللي انجام ميگرفت كه كمترين اشتباه در هر زمينه بزرگترين ضربات و لطمات را بهدنبال داشت.
نتيجهٌ مستقيم حركت عظيم آموزشي فوقالذكر اين بود كه ارتش آزاديبخش در آستانهٌ عمليات تدافعي مرواريد توانست آموزشهاي پايهٌ تكنيكي و تاكتيكي يكانهاي زرهي را به پايان برساند. پيشرفتي كه براي موفقيت در عمليات مرواريد بسيار حياتي بود که در درس آینده به این عملیات خواهیم پرداخت.
Information
Author | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organization | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Website | - |
Tags |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company
Comments