راهی که آمدیم - قسمت ۹ - بررسی موقعیت محمدرضا شاه در ایران و منطقه
Jan 15, 2019 ·
43m 22s
Sign up for free
Listen to this episode and many more. Enjoy the best podcasts on Spreaker!
Download and listen anywhere
Download your favorite episodes and enjoy them, wherever you are! Sign up or log in now to access offline listening.
Description
در قسمت پیشین، به تدوین استراتژی سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ۱۳۴۹ و بندهای آن اشاره شد. پیش از آن که به گامهای عملی بعدی بپردازیم و شرح دهیم که سازمان مجاهدین چگونه وارد عمل شد، ضروری است نگاهی داشته باشیم به وضعیت رژیم شاه، یعنی سلطنت محمد رضا شاه پهلوی و موقعیت او در داخل ایران و منطقه.
در قسمتهای پیشین اشاره شد که حکومت شاهنشاهی با اصلاحات ارضی از فئودالیزم به سمت بورژوازی کمپرادور حرکت کرده و با پشتگرمی آمریکا خود را به ظاهر تثبیت کرد.
او همچنین توانست هر صدای مخالفی را خاموش کند. از جمله در سال ۱۳۴۴ قیام عشایر فارس را به شدت سرکوب کرد. میتوان گفت از سال ۱۳۴۲ در ایران هیچ جنبش جدی نتوانست شکل گرفته یا عمل کند. اختناق ساواک بر همه جا حکمفرما بوده و دیکتاتوری با تمامی ابعاد آن بر کشور حاکم بود.
محمدرضا شاه در این دوران با خرید اسلحه زیاد با پول هنگفتی که از فروش نفت بدست آورده بود، تلاش کرد در منطقه نیز خود را به اثبات رسانده و نقش ژاندارمی را به تمام و کمال ایفا کند. به این ترتیب او در منطقه خاورمیانه از منافع استعمار حفاظت میکرد و علاوه بر ایران هر نوع جنبش انقلابی در هر کجای منطقه را نیز سرکوب مینمود. بخصوص اینکه در آن زمان در گوشه و کنار، جنبشهای آزادیبخش در حال شکل گیری بوده و برخی کشورهای خاورمیانه توان ایستادگی در مقابل آنها را نداشتند. جنبش هایی که منافع غرب را در این مستعمرهها به خطر میانداختند. از جمله محمد رضا شاه در عمان به سرکوب جنبش ظفار پرداخت. جنبشی که چه بسا میتوانست سلطان قابوس را سرنگون و یک حکومت غیروابسته در آن کشور ایجاد کند.
همچنین در عراق هنگامی که دولت مستقل بعث بر سر کار آمد، محمدرضا شاه در پی سرکوب او بوده و نمیخواست اجازه دهد چنین دولتی باعث برهم خوردن تعادل استعمار در منطقه شود. درگیریها میان حکومت محمدرضا شاه و دولت عراق نهایتا در سال ۱۳۵۳ با قرارداد ۱۹۷۵ در قرارداد الجزایر پایان یافته وتعادلی نسبی میان آنها برقرار شد. به این ترتیب محمدرضاشاه در منطقه حافظ منافع استعمار بوده و نقش ژاندارم را بخوبی ایفا میکرد.
در قسمتهای پیشین اشاره شد که حکومت شاهنشاهی با اصلاحات ارضی از فئودالیزم به سمت بورژوازی کمپرادور حرکت کرده و با پشتگرمی آمریکا خود را به ظاهر تثبیت کرد.
او همچنین توانست هر صدای مخالفی را خاموش کند. از جمله در سال ۱۳۴۴ قیام عشایر فارس را به شدت سرکوب کرد. میتوان گفت از سال ۱۳۴۲ در ایران هیچ جنبش جدی نتوانست شکل گرفته یا عمل کند. اختناق ساواک بر همه جا حکمفرما بوده و دیکتاتوری با تمامی ابعاد آن بر کشور حاکم بود.
محمدرضا شاه در این دوران با خرید اسلحه زیاد با پول هنگفتی که از فروش نفت بدست آورده بود، تلاش کرد در منطقه نیز خود را به اثبات رسانده و نقش ژاندارمی را به تمام و کمال ایفا کند. به این ترتیب او در منطقه خاورمیانه از منافع استعمار حفاظت میکرد و علاوه بر ایران هر نوع جنبش انقلابی در هر کجای منطقه را نیز سرکوب مینمود. بخصوص اینکه در آن زمان در گوشه و کنار، جنبشهای آزادیبخش در حال شکل گیری بوده و برخی کشورهای خاورمیانه توان ایستادگی در مقابل آنها را نداشتند. جنبش هایی که منافع غرب را در این مستعمرهها به خطر میانداختند. از جمله محمد رضا شاه در عمان به سرکوب جنبش ظفار پرداخت. جنبشی که چه بسا میتوانست سلطان قابوس را سرنگون و یک حکومت غیروابسته در آن کشور ایجاد کند.
همچنین در عراق هنگامی که دولت مستقل بعث بر سر کار آمد، محمدرضا شاه در پی سرکوب او بوده و نمیخواست اجازه دهد چنین دولتی باعث برهم خوردن تعادل استعمار در منطقه شود. درگیریها میان حکومت محمدرضا شاه و دولت عراق نهایتا در سال ۱۳۵۳ با قرارداد ۱۹۷۵ در قرارداد الجزایر پایان یافته وتعادلی نسبی میان آنها برقرار شد. به این ترتیب محمدرضاشاه در منطقه حافظ منافع استعمار بوده و نقش ژاندارم را بخوبی ایفا میکرد.
Information
Author | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organization | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Website | - |
Tags |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company