رفتارشناسی دیکتاتور در جریان تشییع استاد شجریان
Oct 11, 2020 ·
8m 8s
Download and listen anywhere
Download your favorite episodes and enjoy them, wherever you are! Sign up or log in now to access offline listening.
Description
اکثریت مردم از فشارهای زندگی، گرانی، بیکاری و... ناراحت و نگران هستند و اگر نظام جمهوری اسلامی بر سر مسائلی نظیر موسیقی سنگ پیش پای هنرمندان بگذارد، بر خشم جامعه افزوده میشود و با بیتدبیری بر جمع مخالفان میافزاید و آنگاه نباید انتظار داشته باشد مردم و جامعه در آرامش به سر برند، زیرا از ناآرامی دودی برخواهد خاست که چشمهای همگان را آزار خواهد داد. (روزنامه حکومتی همدلی ۱۹مهر۹۹)
اگر بخواهیم اطوار و حالتهای استبداد دینی را در انتهای حیات ننگیناش تصویر کنیم، بهترین گزینه، ثبت یک عکس لانگ شات از حالت کسی است که بر لبهٔ پرتگاهی هولناک قرار گرفته و یک پا و بیش از نیمی از اندامش تا سقوط به قعر پیش رفته، آن پای دیگرش به سختی میتواند تعادل او را حفظ نماید. در این وضعیت انتظار رفتار متعادل داشتن از این فرد انتظاری بیجاست؛ زیرا تمام رفتارهای او در این شرایط اضطراری، حول بود و نبود زندگیاش رقم میخورد؛ وانگهی مجال اندیشیدن به چیزی غیر از آن را ندارد. با کمکگرفتن از این مثال میتوانیم تصویری از رفتارهای خامنهای و رژیم دیکتاتوریاش در فلاکت روزهای پایانی به دست بیاوریم.
القای ترس و ترسآفرینی
فلاکت اینجاست که ابوالهول هول و هیبت ریخته و گر و بیریخت استبداد، برای به زنجیر کشیدن و مرعوب کردن جامعه به سیرک انزجارآور «اراذل و اوباشگردانی» در خیابان متوسل میشود تا مقداری از هیبت و هیمنهٔ باخته را بازگرداند. دیکتاتور مفلوک نمیداند وقتی تودهها به حرکت دربیایند، سرب مذاب و آتش عریان در برابر آنها کاری نیست چه رسد به لباس تیرهٔ داعشی مأموران موکل سرکوب و اعدام و ماشینهای لجنی رنگ انتظامی...
استبداد به این نمایش نیاز دارد؛ بهخاطر اینکه بگوید من هنوز سراپا هستم. هنوز نیفتادهام. هنوز میتوانم چنگ و دندان نشان دهم. هنوز میتوانم خون بریزم و مراسم اعدام را به اجرا در بیاورم. بنابراین از من بترسید یا وانمود کنید که میترسید. آری این آخری به واقعیت بیشتر نزدیک است. وانمود کنید از من میترسید.
سفت چسبیدن در همیان اختناق
دومین رفتار شناسی دیکتاتور، گوش به زنگ بودن در مواجهه با جامعه است. دیکتاتور میداند که مورد نفرت غلیظ و پر دامنهٔ اجتماعی قرار دارد، بنابراین به هر حرکت جامعه با دیدهٔ مشکوک مینگرد. هر تجمعی برای او رنگ براندازی دارد. همه را توطئهگر و برانداز میبیند. به سایهٔ خودش هم اعتماد ندارد. میداند که اگر خطر را بو نکشد و با نیروی ترسافکن سرکوب به موقع در محلهای تجمع مردم حاضر نشود قافیه را باخته است. همهٔ هیبت و هیمنهاش به این است که نگذارد جرقهای درگیرد. وقتی درگرفت و به انبار باروت افتاد، دیگر مهار آن از اختیار او خارج است. یک انفجار، انفجارهای دیگر را بهدنبال خود میآورد. دیگر همان میشود که همه دیدهایم و او نیز دیده است. آبان خشمگین اینگونه متولد شد. آنگاه که گر گرفت و سرایت کرد، مهارناشدنی بود. تجربه میدانی به دیکتاتور آموخته است که در این مواقع سریع نیروی انتظامی را به صحنه گسیل کند و نمایش تکراری ترسآفرینی را به اجرا در بیاورد تا کار بیخ پیدا نکند. او میداند که اگر در همیان اختناق را سفت و محکم نچسبد و مقداری از آن را بازبگذارد، دیگر کار از کار میگذرد.
یک رسوایی عالمگیر
بهترین نمونهٔ ترس از تجمع و مهار آن در رفتار شناسی دیکتاتور را در جریان جمع شدن مردم در جلوی بیمارستان جم هنگام اعلام خبر درگذشت هنرمند بلندآوازهٔ ایران، محمدرضا شجریان میتوان مشاهده کرد. آنگاه که شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» شروع شد، دیکتاتور همهٔ ملاحظات را کنار گذاشت و به جمعیت سوگوار حمله برد. آنقدر این موضوع برای او حیاتی بود که اساساً به رسواییهای بعدی آن فکر نکرد.
محمود صادقی، نمایندهٔ پیشین مجلس ارتجاع که خود شاهد این صحنه بوده مینویسد:
«بعد از اعلام خبر درگذشت استاد شجریان بهدلیل ملاحظات کرونا، صرفاً برای ادای احترام به این استاد نامی از دور مقابل بیمارستان جم حاضر شدم ولی متأسفانه پلیس و نیروهای ویژه خیابانهای منتهی به بیمارستان را بهشدت کنترل میکردند و موتورهای یگان ویژه به سمت جمعیت حملهور شدند! و این شیوه کنترل صحیح نیست. ولو اینکه شعارهایی هم داده شود، در این مواقع باید سعه صدر بیشتری به خرج داد چرا که چنین صحنههایی را دوربینها ثبت و به دنیا مخابره میکنند. این کار باعث سوژه دادن به مخالفان بهمنظور تبلیغات منفی میشود ولی متأسفانه این بیتدبیریها در رخدادهای اینچنینی تکرار میشود». (جهان صنعت.۱۹ مهر۹۹)
شامورتیبازیهای لو رفته در جریان تشییع پیکر شجریان
هراس از شکلگیری قیام و سرداده شدن شعارهای بهقول حاکمیت «ساختارشکن»! تا آنجا حکومت را به خود مشغول کرده بود که به هر بهانهیی متوسل شد تا تشییع پیکر شجریان در یک فضای میلیتاریزه شده و با کنترل کامل پلیسی انجام شود. رژیمی که با دست باز دانشجویان را به امتحان کنکور و دانشآموزان را به قربانگاه مدارس میفرستد و از به راهاندازی کارناوالهای عزاداری حکومتی ابایی ندارد، ببینید در مورد مراسم تجلیل از پیکر خسرو آواز ایران چه مینویسد:
«باید بدانیم برگزاری برخی تجمعات بدون مجوز به همراه حاشیههایی سودجویانه از سوی برخی از افراد، همواره نیازی است که توسط برخی از عوامل پشتپرده اغتشاشگر برای بهرهبرداری از آن به نفع خود وجود دارد. این در حالی است که شأن هنرمند، تجلیل از او پس از مرگ نیست. هنرمندان پیشکسوت باید پیش از آنکه از دنیا بروند مورد توجه قرار گیرند و از تجربه آنها بهرهبرداری شود». (سیاست روز ۱۹مهر۹۹)
شأن هنرمند، تجلیل از او پس از مرگ نیست اما شأن قاسم سلیمانی این است که مردهٔ او شهر به شهر چرخانده شود و صحنه برای پرازدحام جلوه دادن جمعیت طوری چیده شود که فقط در کرمان بیش از ۷۰نفر جان خود را از دست بدهند.
***
آری، آنچه گفته شد، فقط نمونههایی از رفتارشناسی دیکتاتوری در فلاکت روزهای پایانی است. بستن مسیرهای منتهی به محل مراسم خاکسپاری، محدود کردن اینترنت در برخی نقاط، شرکت دادن عناصر حکومتی در حلقهٔ نزدیک مراسم تشییع پیکر استاد شجریان، انداختن مراسم خاکسپاری به صبح زود و ممانعت از وداع واپسین مردم با هنرمند محبوبشان همه و همه ناشی از هراس عمیق خامنهای از شکلگیری قیام است. با علائمی که دیکتاتوری از خود نشان میدهد، میتوان شکنندگی و آسیبپذیری او را دریافت و از قضا ضربه را باید به همین پاشنه آشیل وارد کرد.
اگر بخواهیم اطوار و حالتهای استبداد دینی را در انتهای حیات ننگیناش تصویر کنیم، بهترین گزینه، ثبت یک عکس لانگ شات از حالت کسی است که بر لبهٔ پرتگاهی هولناک قرار گرفته و یک پا و بیش از نیمی از اندامش تا سقوط به قعر پیش رفته، آن پای دیگرش به سختی میتواند تعادل او را حفظ نماید. در این وضعیت انتظار رفتار متعادل داشتن از این فرد انتظاری بیجاست؛ زیرا تمام رفتارهای او در این شرایط اضطراری، حول بود و نبود زندگیاش رقم میخورد؛ وانگهی مجال اندیشیدن به چیزی غیر از آن را ندارد. با کمکگرفتن از این مثال میتوانیم تصویری از رفتارهای خامنهای و رژیم دیکتاتوریاش در فلاکت روزهای پایانی به دست بیاوریم.
القای ترس و ترسآفرینی
فلاکت اینجاست که ابوالهول هول و هیبت ریخته و گر و بیریخت استبداد، برای به زنجیر کشیدن و مرعوب کردن جامعه به سیرک انزجارآور «اراذل و اوباشگردانی» در خیابان متوسل میشود تا مقداری از هیبت و هیمنهٔ باخته را بازگرداند. دیکتاتور مفلوک نمیداند وقتی تودهها به حرکت دربیایند، سرب مذاب و آتش عریان در برابر آنها کاری نیست چه رسد به لباس تیرهٔ داعشی مأموران موکل سرکوب و اعدام و ماشینهای لجنی رنگ انتظامی...
استبداد به این نمایش نیاز دارد؛ بهخاطر اینکه بگوید من هنوز سراپا هستم. هنوز نیفتادهام. هنوز میتوانم چنگ و دندان نشان دهم. هنوز میتوانم خون بریزم و مراسم اعدام را به اجرا در بیاورم. بنابراین از من بترسید یا وانمود کنید که میترسید. آری این آخری به واقعیت بیشتر نزدیک است. وانمود کنید از من میترسید.
سفت چسبیدن در همیان اختناق
دومین رفتار شناسی دیکتاتور، گوش به زنگ بودن در مواجهه با جامعه است. دیکتاتور میداند که مورد نفرت غلیظ و پر دامنهٔ اجتماعی قرار دارد، بنابراین به هر حرکت جامعه با دیدهٔ مشکوک مینگرد. هر تجمعی برای او رنگ براندازی دارد. همه را توطئهگر و برانداز میبیند. به سایهٔ خودش هم اعتماد ندارد. میداند که اگر خطر را بو نکشد و با نیروی ترسافکن سرکوب به موقع در محلهای تجمع مردم حاضر نشود قافیه را باخته است. همهٔ هیبت و هیمنهاش به این است که نگذارد جرقهای درگیرد. وقتی درگرفت و به انبار باروت افتاد، دیگر مهار آن از اختیار او خارج است. یک انفجار، انفجارهای دیگر را بهدنبال خود میآورد. دیگر همان میشود که همه دیدهایم و او نیز دیده است. آبان خشمگین اینگونه متولد شد. آنگاه که گر گرفت و سرایت کرد، مهارناشدنی بود. تجربه میدانی به دیکتاتور آموخته است که در این مواقع سریع نیروی انتظامی را به صحنه گسیل کند و نمایش تکراری ترسآفرینی را به اجرا در بیاورد تا کار بیخ پیدا نکند. او میداند که اگر در همیان اختناق را سفت و محکم نچسبد و مقداری از آن را بازبگذارد، دیگر کار از کار میگذرد.
یک رسوایی عالمگیر
بهترین نمونهٔ ترس از تجمع و مهار آن در رفتار شناسی دیکتاتور را در جریان جمع شدن مردم در جلوی بیمارستان جم هنگام اعلام خبر درگذشت هنرمند بلندآوازهٔ ایران، محمدرضا شجریان میتوان مشاهده کرد. آنگاه که شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» شروع شد، دیکتاتور همهٔ ملاحظات را کنار گذاشت و به جمعیت سوگوار حمله برد. آنقدر این موضوع برای او حیاتی بود که اساساً به رسواییهای بعدی آن فکر نکرد.
محمود صادقی، نمایندهٔ پیشین مجلس ارتجاع که خود شاهد این صحنه بوده مینویسد:
«بعد از اعلام خبر درگذشت استاد شجریان بهدلیل ملاحظات کرونا، صرفاً برای ادای احترام به این استاد نامی از دور مقابل بیمارستان جم حاضر شدم ولی متأسفانه پلیس و نیروهای ویژه خیابانهای منتهی به بیمارستان را بهشدت کنترل میکردند و موتورهای یگان ویژه به سمت جمعیت حملهور شدند! و این شیوه کنترل صحیح نیست. ولو اینکه شعارهایی هم داده شود، در این مواقع باید سعه صدر بیشتری به خرج داد چرا که چنین صحنههایی را دوربینها ثبت و به دنیا مخابره میکنند. این کار باعث سوژه دادن به مخالفان بهمنظور تبلیغات منفی میشود ولی متأسفانه این بیتدبیریها در رخدادهای اینچنینی تکرار میشود». (جهان صنعت.۱۹ مهر۹۹)
شامورتیبازیهای لو رفته در جریان تشییع پیکر شجریان
هراس از شکلگیری قیام و سرداده شدن شعارهای بهقول حاکمیت «ساختارشکن»! تا آنجا حکومت را به خود مشغول کرده بود که به هر بهانهیی متوسل شد تا تشییع پیکر شجریان در یک فضای میلیتاریزه شده و با کنترل کامل پلیسی انجام شود. رژیمی که با دست باز دانشجویان را به امتحان کنکور و دانشآموزان را به قربانگاه مدارس میفرستد و از به راهاندازی کارناوالهای عزاداری حکومتی ابایی ندارد، ببینید در مورد مراسم تجلیل از پیکر خسرو آواز ایران چه مینویسد:
«باید بدانیم برگزاری برخی تجمعات بدون مجوز به همراه حاشیههایی سودجویانه از سوی برخی از افراد، همواره نیازی است که توسط برخی از عوامل پشتپرده اغتشاشگر برای بهرهبرداری از آن به نفع خود وجود دارد. این در حالی است که شأن هنرمند، تجلیل از او پس از مرگ نیست. هنرمندان پیشکسوت باید پیش از آنکه از دنیا بروند مورد توجه قرار گیرند و از تجربه آنها بهرهبرداری شود». (سیاست روز ۱۹مهر۹۹)
شأن هنرمند، تجلیل از او پس از مرگ نیست اما شأن قاسم سلیمانی این است که مردهٔ او شهر به شهر چرخانده شود و صحنه برای پرازدحام جلوه دادن جمعیت طوری چیده شود که فقط در کرمان بیش از ۷۰نفر جان خود را از دست بدهند.
***
آری، آنچه گفته شد، فقط نمونههایی از رفتارشناسی دیکتاتوری در فلاکت روزهای پایانی است. بستن مسیرهای منتهی به محل مراسم خاکسپاری، محدود کردن اینترنت در برخی نقاط، شرکت دادن عناصر حکومتی در حلقهٔ نزدیک مراسم تشییع پیکر استاد شجریان، انداختن مراسم خاکسپاری به صبح زود و ممانعت از وداع واپسین مردم با هنرمند محبوبشان همه و همه ناشی از هراس عمیق خامنهای از شکلگیری قیام است. با علائمی که دیکتاتوری از خود نشان میدهد، میتوان شکنندگی و آسیبپذیری او را دریافت و از قضا ضربه را باید به همین پاشنه آشیل وارد کرد.
Information
Author | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organization | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Website | - |
Tags |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company
Comments