یادها و درس_های مهم جنبش مشروطه برای ایران امروز
Jun 30, 2022 ·
6m 17s
Download and listen anywhere
Download your favorite episodes and enjoy them, wherever you are! Sign up or log in now to access offline listening.
Description
روز ۷تیر، سالگرد قیام ستارخان در سال۱۲۸۷ خورشیدی است. ۶روز قبل از آن، محمدعلی میرزا با یاری همهجانبهٔ قزاقان روس و با سلاح و توپ آنان، مجلس شورای ملی را که نماد قانونی مشروطه بود، به توپ بست و از میان برداشت. بدینسان بود که دورهٔ معروف به «استبداد صغیر» آغاز شد.
از بعدازظهر به توپ بستن مجلس و از فردای آن روز، عملیات دستگیری و کشتار مشروطهخواهان در تمام شهرها ــ بهخصوص تهران ــ شروع شد. مشروطهخواهی که از سه سال پیش شروع شده بود و دستآوردهای بسیاری در زمینههای سیاسی و آزادی بیان و مطبوعات در مقابل یکهتازی دربار قاجار بهدست آورده بود، طی کمتر از سه روز از بین رفت. فضای سرکوب و اختناق حاکم شد و تعادلقوای جدید علیه مشروطهخواهان، بسیاری را منزوی نمود و چراغ مشروطه، بهظاهر خاموش شد.
خبر به توپ بستن مجلس و آن سرکوبگری و کشتار، با توجه به نبودن وسایل ارتباطی بهجز تلگراف، با تأخیر به تبریز رسید. از تمام شهرهای ایران فقط تبریز، آن هم کوی امیرخیز تسلیم شبهکودتای محمدعلی میرزا نشد. علت در خیزش ستارخان در روز ۷تیر با حداکثر ۸۰نفر مجاهد مشروطهخواه بود. بهپای خاستن ستارخان با آن کمترین نفرات در مقابل خیل سرکوبگران محلی و دولتی ــ که در چند هفتهٔ بعد هزاران نفر شدند ــ هیچ چشماندازی از موفقیت قیام ستارخان را نشان نمیداد.
خبر خیزش و پایداری ستارخان که در شهر تبریز پیچید، مشروطهخواهانی که مغلوب فضای سنگین تعادلقوا و اختناق شده و مخفی شده بودند، یکییکی پیدایشان شد و شور امید در سراسر شهر گسترده گشت. قوای ستارخان با گذشت کمتر از یک ماه از شبهکودتای محمدعلی میرزا، به صدها تن رسید. در همین ایام هم بود که قوای دولتی از دو جبهه علیه امیرخیز تهاجم نمودند، ولی پایداری قوای سازماندهیشدهٔ ستارخان با انگیزش و امید و شور رزمندگیشان، شکست سختی به نیروهای دولتی داد و آنان را از کوی امیرخیز و محلههای همجوار عقب راند.
پایداریها و پیروزیهای قوای ستارخان باعث شد که نمایندهٔ روس در تبریز به ملاقات ستارخان رفته تا بین مشروطهخواهان و قوای دولتی مذاکره برگزار کند. نمایندهٔ روس، شرط برافراشتن پرچم روس را در میدان شهر و پرچمهای سفید را بر سردر خانهها به ستارخان پیشنهاد داد. ستارخان گفت: «ما میخواهیم هفت دولت را به زیر پرچم ایران بیاوریم و حالا شما از من میخواهید به زیر پرچم روس بروم؟». این پاسخ ستارخان، نمایندهٔ روس را متعجب نمود و به فکر فرو برد و دستش آمد که با چه رهبری طرف است. با رفتن نمایندهٔ روس، ستارخان فرمان داد تمام پرچمهای سفید را پایین بیاورند و خود، پرچم روس و اولین پرچم سفید را به زمین انداخت.
انتشار خبر پیروزی ستارخان و یارانش در شهرهای ایران و در برخی مطبوعات جهان، باز هم انگیزهٔ بازگشت مشروطه را در جان و ضمیر دیگر شهرهای ایران دمید و بهشمار یاران ستارخان مدام میافزود. از اواسط تیر ۱۲۸۷ تا بهمن همان سال دهها رشته عملیات نظامی و جنگ، بین مشروطهخواهان بهرهبری ستارخان و باقرخان با قوای هزاران نفرهٔ دولتی صورت گرفت که بهجز سه یا چهار عملیات، بقیه با پیروزی مشروطهخواهان به انجام رسیدند.
انبوه قوای نظامیِ دولتی وقتی در برابر نیروی کمتر ستارخان شکست پیاپی میخوردند، دولت مرکزی در آذر ۱۲۸۷ فرماندهی بهنام صمدخان را به رأس قوای سرکوبگر گماشت. صمدخان در جلادی، شقاوت، سنگدلی و شکنجهگری، هیچچیزی از اسدالله لاجوردی ــ دادستان خمینی ــ کم نداشت. ولی پایداری فوقالعاده عجیب مشروطهخواهان تبریز در این دوره و نیرو و قوتی که از آرامش و تسلط رهبری ستارخان میگرفتند، صمدخان جلاد را هم شکست دادند.
تسلیمناپذیری بههر قیمت و بازگرداندن مشروطه و بازگشایی مجلس، قویترین انگیزهٔ ستارخان و یارانش در نبردهای پیاپی با نیروهای دولتی و روس بود. آنان در نهایت، توانستند دامنهٔ پیروزیشان را تا شهرهای شمال و تا تهران گسترش دهند.
بهموازات پایداری و نبردهای مشروطهخواهان در تبریز، شیخ فضلالله نوری با همدستی عدهیی از روحانیان مشروعهخواه، فتوای ضدشرع و ضداسلام بودن مشروطهخواهی داده و آنان را «بابی» معرفی کرده و اینگونه علیهشان شیطانسازی و بهتانپراکنی میکردند. این جماعت با این فتواها، قوای دولتی و پیروان خودشان را علیه قیام ستارخان و مشروطهخواهان تحریک کرده و گرفتن جان و غارت مال مشروطهخواهان را مباح میشمردند.
آنچه ورای این شیطانسازیها در جبهه ستارخان روی داد، مغلوب نشدن به فضای خودبهخودی ناشی از ضربه، سرکوبگری، اختناق و شیطانسازی و نیز عزم جزم برای پایداری و تسلیم نشدن به هر قیمت بود. اینها بودند رمز اتحاد و سازمانیافتگی مشروطهخواهان تبریز با رهبری ستارخان که مدام بنبستها، ترفندها و تاکتیکهای قوای دولتی و اوباشان خدمتگزار دولت و فتواهای مشروعهخواهان را میشکستند و امید به بازگشت مشروطه را در ایران گسترش میدادند.
بهراستی که یادها و درسهای جنبش مشروطیت چه انطباق تاریخی با شرایط مقاومت و پایداری و قیامها از ۳۰خرداد ۱۳۶۰ تا آبان ۹۸ و تا ۱۴۰۱ در برابر ایلغار ارتجاع ولایت فقیهی ــ متحدان آن زمان محمدعلی میرزا و روس و همسلکان شیخ فضلالله نوری ــ دارد.
بهراستی که درسهای تاریخی از جنبش رنسانس در قرن ۱۵ و ۱۶میلادی در اروپا و جنبش مشروطیت در آستانهٔ قرن چهاردهم خورشیدی، چراغهای روشنگر و ناقوسهای هشدار برای نسلهای کنونی ایران در مبارزه با پلیدترین نیروی ارتجاعی تاریخ ایران در هیأت حاکمیت ولایت فقیه میباشند. کاربست این درسهای تاریخی با چراغهای روشنگر و ناقوسهای هشدارش، جنبش جاریِ آزادیخواهی و برابریطلبی را در نبرد با ارتجاع قرونوسطایی آخوندی، بسا یاری خواهد رساند و دمیدن خورشید رهایی ایران را با اتحاد و همبستگی، هر چه زودتر میسر خواهد نمود.
از بعدازظهر به توپ بستن مجلس و از فردای آن روز، عملیات دستگیری و کشتار مشروطهخواهان در تمام شهرها ــ بهخصوص تهران ــ شروع شد. مشروطهخواهی که از سه سال پیش شروع شده بود و دستآوردهای بسیاری در زمینههای سیاسی و آزادی بیان و مطبوعات در مقابل یکهتازی دربار قاجار بهدست آورده بود، طی کمتر از سه روز از بین رفت. فضای سرکوب و اختناق حاکم شد و تعادلقوای جدید علیه مشروطهخواهان، بسیاری را منزوی نمود و چراغ مشروطه، بهظاهر خاموش شد.
خبر به توپ بستن مجلس و آن سرکوبگری و کشتار، با توجه به نبودن وسایل ارتباطی بهجز تلگراف، با تأخیر به تبریز رسید. از تمام شهرهای ایران فقط تبریز، آن هم کوی امیرخیز تسلیم شبهکودتای محمدعلی میرزا نشد. علت در خیزش ستارخان در روز ۷تیر با حداکثر ۸۰نفر مجاهد مشروطهخواه بود. بهپای خاستن ستارخان با آن کمترین نفرات در مقابل خیل سرکوبگران محلی و دولتی ــ که در چند هفتهٔ بعد هزاران نفر شدند ــ هیچ چشماندازی از موفقیت قیام ستارخان را نشان نمیداد.
خبر خیزش و پایداری ستارخان که در شهر تبریز پیچید، مشروطهخواهانی که مغلوب فضای سنگین تعادلقوا و اختناق شده و مخفی شده بودند، یکییکی پیدایشان شد و شور امید در سراسر شهر گسترده گشت. قوای ستارخان با گذشت کمتر از یک ماه از شبهکودتای محمدعلی میرزا، به صدها تن رسید. در همین ایام هم بود که قوای دولتی از دو جبهه علیه امیرخیز تهاجم نمودند، ولی پایداری قوای سازماندهیشدهٔ ستارخان با انگیزش و امید و شور رزمندگیشان، شکست سختی به نیروهای دولتی داد و آنان را از کوی امیرخیز و محلههای همجوار عقب راند.
پایداریها و پیروزیهای قوای ستارخان باعث شد که نمایندهٔ روس در تبریز به ملاقات ستارخان رفته تا بین مشروطهخواهان و قوای دولتی مذاکره برگزار کند. نمایندهٔ روس، شرط برافراشتن پرچم روس را در میدان شهر و پرچمهای سفید را بر سردر خانهها به ستارخان پیشنهاد داد. ستارخان گفت: «ما میخواهیم هفت دولت را به زیر پرچم ایران بیاوریم و حالا شما از من میخواهید به زیر پرچم روس بروم؟». این پاسخ ستارخان، نمایندهٔ روس را متعجب نمود و به فکر فرو برد و دستش آمد که با چه رهبری طرف است. با رفتن نمایندهٔ روس، ستارخان فرمان داد تمام پرچمهای سفید را پایین بیاورند و خود، پرچم روس و اولین پرچم سفید را به زمین انداخت.
انتشار خبر پیروزی ستارخان و یارانش در شهرهای ایران و در برخی مطبوعات جهان، باز هم انگیزهٔ بازگشت مشروطه را در جان و ضمیر دیگر شهرهای ایران دمید و بهشمار یاران ستارخان مدام میافزود. از اواسط تیر ۱۲۸۷ تا بهمن همان سال دهها رشته عملیات نظامی و جنگ، بین مشروطهخواهان بهرهبری ستارخان و باقرخان با قوای هزاران نفرهٔ دولتی صورت گرفت که بهجز سه یا چهار عملیات، بقیه با پیروزی مشروطهخواهان به انجام رسیدند.
انبوه قوای نظامیِ دولتی وقتی در برابر نیروی کمتر ستارخان شکست پیاپی میخوردند، دولت مرکزی در آذر ۱۲۸۷ فرماندهی بهنام صمدخان را به رأس قوای سرکوبگر گماشت. صمدخان در جلادی، شقاوت، سنگدلی و شکنجهگری، هیچچیزی از اسدالله لاجوردی ــ دادستان خمینی ــ کم نداشت. ولی پایداری فوقالعاده عجیب مشروطهخواهان تبریز در این دوره و نیرو و قوتی که از آرامش و تسلط رهبری ستارخان میگرفتند، صمدخان جلاد را هم شکست دادند.
تسلیمناپذیری بههر قیمت و بازگرداندن مشروطه و بازگشایی مجلس، قویترین انگیزهٔ ستارخان و یارانش در نبردهای پیاپی با نیروهای دولتی و روس بود. آنان در نهایت، توانستند دامنهٔ پیروزیشان را تا شهرهای شمال و تا تهران گسترش دهند.
بهموازات پایداری و نبردهای مشروطهخواهان در تبریز، شیخ فضلالله نوری با همدستی عدهیی از روحانیان مشروعهخواه، فتوای ضدشرع و ضداسلام بودن مشروطهخواهی داده و آنان را «بابی» معرفی کرده و اینگونه علیهشان شیطانسازی و بهتانپراکنی میکردند. این جماعت با این فتواها، قوای دولتی و پیروان خودشان را علیه قیام ستارخان و مشروطهخواهان تحریک کرده و گرفتن جان و غارت مال مشروطهخواهان را مباح میشمردند.
آنچه ورای این شیطانسازیها در جبهه ستارخان روی داد، مغلوب نشدن به فضای خودبهخودی ناشی از ضربه، سرکوبگری، اختناق و شیطانسازی و نیز عزم جزم برای پایداری و تسلیم نشدن به هر قیمت بود. اینها بودند رمز اتحاد و سازمانیافتگی مشروطهخواهان تبریز با رهبری ستارخان که مدام بنبستها، ترفندها و تاکتیکهای قوای دولتی و اوباشان خدمتگزار دولت و فتواهای مشروعهخواهان را میشکستند و امید به بازگشت مشروطه را در ایران گسترش میدادند.
بهراستی که یادها و درسهای جنبش مشروطیت چه انطباق تاریخی با شرایط مقاومت و پایداری و قیامها از ۳۰خرداد ۱۳۶۰ تا آبان ۹۸ و تا ۱۴۰۱ در برابر ایلغار ارتجاع ولایت فقیهی ــ متحدان آن زمان محمدعلی میرزا و روس و همسلکان شیخ فضلالله نوری ــ دارد.
بهراستی که درسهای تاریخی از جنبش رنسانس در قرن ۱۵ و ۱۶میلادی در اروپا و جنبش مشروطیت در آستانهٔ قرن چهاردهم خورشیدی، چراغهای روشنگر و ناقوسهای هشدار برای نسلهای کنونی ایران در مبارزه با پلیدترین نیروی ارتجاعی تاریخ ایران در هیأت حاکمیت ولایت فقیه میباشند. کاربست این درسهای تاریخی با چراغهای روشنگر و ناقوسهای هشدارش، جنبش جاریِ آزادیخواهی و برابریطلبی را در نبرد با ارتجاع قرونوسطایی آخوندی، بسا یاری خواهد رساند و دمیدن خورشید رهایی ایران را با اتحاد و همبستگی، هر چه زودتر میسر خواهد نمود.
Information
Author | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organization | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Website | - |
Tags |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company
Comments